هفته نامه مرودشت- فضای این روزهای میهن اسلامی مان ایران، رنگ و بوی خاطرات سال های به ثمر نشستن انقلاب اسلامی را به خود گرفته است. به همین دلیل به کوچه پس کوچه های خاطرات مردم مردم شهر سیدان در بهمن ۵۷ رفته و چند برگی را از خاطرات این ایام ورق می زنیم:
مردم شهر”سیدان” شهر سادات، به دلیل پیشینه مذهبی و نفوذ و احترام روحانیت در این منطقه، بسیار زود به جریان انقلاب گره خوردند. فعالیت انقلابی مردم سیدان تحت فرمان امام خمینی (ره)، قبل از پیروزی انقلاب، آغاز شد.
مسجد جامع، مرکز و کانون فعالیت های انقلابی بود. در حقیقت بسیاری از حرکت های انقلابی با رهنمودهای روحانیون مسجد شکل می گرفت. سردار سیروس سجادیان فرمانده سابق نیروی انتظامی استان فارس در خصوص اولین حرکت های انقلابی سیدان می گوید: حرکت اولیه مردم سیدان، حول محور “مسجد جامع” آغاز شد.
مرحوم شیخ محمدحسن سجادیان(روحانی و امام جماعت مسجد جامع) موضوعاتی را به صورت غیر مستقیم و در لفافه -نه به طور صریح- بازگو می کردند و اذهان مردم را نسبت به جریان انقلاب بیدار می ساختند.
مثل بیشتر نقاط کشور، فعالیت های اولیه انقلابیون، به صورت مخفیانه آغاز شد. رفته رفته، تعداد افرادی که با اندیشه ها و آرمان های امام خمینی(ره) آشنا می شدند، افزایش می یافت، تا جایی که می توان گفت، بسیاری از اقشار سیدان، با انقلابیون همراه شده بودند. از این زمان بود که تقسیم کاری شکل گرفت و هرکس عهده دار مسئولیتی شد.
حاج محمدتقی سجادیان آن روزها را خوب به خاطر دارد؛ روزهایی که هرکس به اقتضای سن و توانایی هایش فعالیتی را به عهده می گرفت. اما افرادی بودند که فعالیت ها را مدیریت می کردند. وی می گوید: «سردار شهید سید مهدی سجادیان، علاقه مندان را ثبت نام می کرد و هسته های مختلفی را تشکیل می داد و هرکدام را مأمور انجام کاری می ساخت.»
شور و حال عجیبی مردم سیدان را فرا گرفته بود. گویی همه می دانستند چه رویداد شگرفی در حال وقوع است. عده ای شعارنویسی می کردند، عده ای نوارهای سخنرانی حضرت امام را تکثیر می نمودند. در این میان، نوجوانان و جوانان، اشتیاقی زائدالوصف داشتند و در راه بیدار ساختن اذهان مردم و به ثمر نشستن اندیشه های امام، سنگ تمام گذاشتند.
سید مسعود رضایی(صدرالدین) از جمله افرادی است که در جریان مبارزات انقلابی مردم سیدان، حضوری فعال داشته است. وی گوشه ای از فعالیت های آن روزهای خود را اینگونه برایمان تصویر کشید: «هر کس کاری از دستش بر می آمد، انجام می داد. جوانانی که از خط خوبی برخوردار بودند، شبانه و به صورت مخفیانه، با استفاده از کاربن، مشغول نوشتن و تکثیر اطلاعیه های امام می شدند. عده ای نیز مسئول توزیع این اعلامیه ها بودند.»
سید محمد هادی سجادیان، از دیگر فعالان انقلابی سیدان از دشواری اطلاع رسانی در روزهای سرنوشت ساز سال ۵۷ خاطره ها دارد… روزهایی که نه از دستگاه تکثیر خبری بود و نه از موبایل و اینترنت. کار راحتی نبود! دور هم جمع شدن خیلی خطرناک بود و باعث می شد افراد خیلی زود شناسایی شوند. با این حال، مردم فرصت حضور در مسجد جامع را غنیمت می شمردند و با یکدیگر صحبت می کردند. هنوز، همه اعتراضات مخفیانه بود. کسی جرأت نمی کرد شعاری بدهد.
اما این جماعت عاشق را تاب سکوت نبود. کوچه ها، کم کم با نوای دلنشین صلوات و الله اکبر و شعارهای مذهبی، عطرآگین شد. فضای یخ زده شهر را هرم گرمای وجود محبّان اهل بیت علیهم السلام شکست. تجمعات به کوچه و خیابان کشیده شد. معمولأ مردم از کوچه ای که معروف به “قلعه پشت” است به سمت پایین قلعه حرکت می کردند.
در این زمان، شعارها نیز علنی شده بودند و مردم جرأت پیدا کرده بودند “مرگ بر شاه” بگویند. شعارهای مردم نیز حکایتی دارد. هرکس شعاری از آن دوران به یادگار دارد و آن را در خلوت خویش زمزمه می کند. یکی می گوید “ای شاه خائن، آواره گردی خاک وطن را ویرانه کردی…” دیگری می گوید:” کشتی جوانان وطن، الله اکبر کردی هزاران در کفن الله اکبر”. در این میان، عباس سجادیان معروف به “عباس آقا”، شاعر سیدان نیز نقش پررنگی ایفا نمود و شعارهایی را برای انقلابیون می سرود از جمله:
«ای شاه نامسلمان بیرون برو ز ایران تا رهبری بیاید ایران شود گلستان»
یک سری از شعارها از مرکز در سایر شهرها پخش می شد و بر اساس همان شعارها، عباس آقا شعارهایی تازه می سرود.
ابراهیم سجادیان می گوید: «سروده ها، اشعار حماسی و شعارهای عباس آقا، برای مردم و دست اندرکاران بسیار مهم بود. »
با علنی شدن اعتراضات مردم، پای مأموران نیز به سیدان باز شد.
سید عزیز و سید ابوالحسن سجادیان، برادران فعال راهپیمایی های انقلاب در سیدان، خاطرات خویش را از دستگیری توسط ماموران پاسگاه تخت جمشید هنوز بخاطر دارند. سید عزیز می گوید: «گزارش داده بودند که عده ای در سیدان راهپیمایی کرده و علیه شاه شعار داده اند. شبانه عکس امام را پخش می کنند و اعلامیه پخش می کنند. آنها هم آمدند و بنده و برادرم را دستگیر کردند. از ما تعهد گرفتند در راهپیمایی ها شرکت نکنیم.
سید ابوالحسن نیز آن روز را به روشنی پیش چشم دارد و می گوید:«سر کار بودیم، دیدیم یک ماشین پر از نیروهای ژاندارمری آن موقع آمدند. ما را گرفتند و بردند…»
حاج صمد سجادیان معروف به حاج صمد شهردار که نظامی بود، نیز در میان دستگیرشدگان قرار داشت. حاج صمد می خندد و می گوید: «رئیس پاسگاه به من گفت: این جوانها ناآگاه و نادان هستند، شما که سن و سالی ازتان گذشته و نظامی هم هستید، چرا با آنها همراه شده اید؟» غافل از اینکه روح و جان یکایک مردم این سرزمین، به انقلاب گره می خورد.
کم کم مردم سیدان، بر آن می شوند همبستگی خود را با مردم شیراز و آیت الله دستغیب اعلام کنند. به همین منظور پلاکاردی هم با نام “منتظرین امام زمان” می نویسند. به مردم اعلام می شود که هرکس می تواند بیاید. وسیله نقلیه زیادی وجود نداشت.
حاج صدراله سجادیان، می گوید: تصمیم بر آن شد که کامیون های قدیمی را بیاوریم و مردم را به شیراز ببریم. من هم با همین وسیله ای که داشتم ملت را سوار می کردم و به شیراز می رساندم.» همه می خواستیم سهمی در این حرکت داشته باشیم.
پرچم دار این هیئت ها و حرکت ها، مرحوم حاج اکبر سلیمانی بود. صدای دلنشین اذان ایشان هنوز هم در گوش مردم سیدان می پیچد. مردم سیدان، به خیل راهپیمایان پیوستند و در راه به ثمر رسیدن این انقلاب، از هیچ کوششی فرو گذار نکردند.
همزمان با این ایام، کیلومترها دورتر از سیدان نیز، جوانی برومند از اهالی همین آب و خاک، نام خود را جاودانه ساخت. شهید عبدالعلی حسن پورسیدانی، پا به پای هم قطاران خویش در نیروی هوایی، با امام خمینی(ره) پیمان بست و جان خویش بر سر پیمان نهاد. تعدادی از مردم سیدان برای انتقال پیکر ایشان به تهران مراجعه می کنند اما، وی در تهران به خاک سپرده شده بود.
با اینحال مردم قدرشناس سیدان، آرامگاهی نمادین را برای این شهید بزرگوار در سیدان آماده کردند و اینگونه شد که نام شهید عبدالعلی حسن پور سیدانی، به عنوان اولین شهید انقلاب در خاطرات شهرستان مرودشت به یادگار ماند.
* برگرفته از مستند “سبزینه های انقلاب” تهیه شده به کارگردانی عبدالصمد سلیمانی گزارشگر برنامه یک برش زندگی شبکه ۲ سیما، سال ۱۳۹۲ – با همکاری شرکت صنایع غذایی عصاره ناب شیراز با مدیریت عابد سجادیان
«تهیه و تنظیم: آرزو اسماعیلی»