خبر را در صفحه اصلی ببینید
خبر را چاپ کنید
۹۴/۱۱/۰۲ ۲۰:۵۸
شناسه خبر : 12237

آسمان، اینجا شروع می شود…

شهید محمدحسن عسکری نام پدر: خسرو   تاریخ تولد: ۵۰/۲/۲   تاریخ شهادت: ۶۵/۱۰/۴   شهید محمدحسن عسکری در خانواده ای متدین و انقلابی به دنیا آمد. از آنجایی که تاریخ ولادتش مصادف با ۲۸ ماه صفر بود، نامش را محمدحسن گذاشتند.   در سه سالگی زمانی که از خیابان می گذشت، تصادف کرد و ...

ashkariشهید محمدحسن عسکری

نام پدر: خسرو

 

تاریخ تولد: ۵۰/۲/۲

 

تاریخ شهادت: ۶۵/۱۰/۴

 

شهید محمدحسن عسکری در خانواده ای متدین و انقلابی به دنیا آمد. از آنجایی که تاریخ ولادتش مصادف با ۲۸ ماه صفر بود، نامش را محمدحسن گذاشتند.

 

در سه سالگی زمانی که از خیابان می گذشت، تصادف کرد و از ناحیه پا دچار آسیب شد. پس از آن همراه خواهرش به تهران رفت و مدتی را در قم و تهران ساکن بود.

 

سنّ پایینش، مانعی برای حضور در جبهه بود با این حال به هر دری می زد تا بتواند راهی جبهه شود. حتی یک بار نیز زمانی که ۱۴ سال و هفت ماه داشت، به همراه کریم، پسر عمه خود، (که او نیز شهید شد) تلاش کرد به صورت شخصی به مناطق جنگی برود! در میانه راه پولشان تمام می شود و در بیراهه های کازرون سرگردان می مانند تا اینکه خانواده هایشان، آنها را پیدا می کنند..

 

این اتفاق محمدحسن را دلسرد نساخت. مجددأ به تهران رفت و در منزل خواهرش ساکن شد. خواهر بزرگوار شهید نقل می کند که روزی وارد اتاق محمدحسن شدم و دیدم دورتادورش پر است از کپی شناسنامه!! با تعجب گفتم: چه کار میکنی؟ گفت: میخواهم جای برادرم را در جبهه بگیرم. فقط یک بار بگذارید بروم، بعد دیگر نمی روم!

 

خانواده، او را به حاج اقا توسلی می سپارند و ایشان نیز محمدحسن را راهی می کند.

 

سرانجام، این بسیجی عاشق اهل بیت(ع) در عملیات کربلای ۴ در منطقه عملیاتی شلمچه از ناحیه سر مجروح شده و توسط دشمن خبیث به قلب نوجوانش تیر خلاص شلیک می شود.

 

IMG_7399

جانباز صبور، علی اکبر عسکری، برادر شهید محمد حسن عسکری، جانباز ۷۰ درصد شیمیایی و بسیجی خونگرم شهرمان، این روزها کمی کسالت دارد.

 

گرچه به روی خودش نمی آورد و هنوز محکم و استوار است اما ردپای درد را میشود در چهره اش خواند و دید. حضور اعضای انجمن جانبازان شیمیایی استان در خانه اش، بهانه ای شد تا بر سفره مهربانی هایش بنشینیم:

 

IMG-20151024-WA0014

او در خانواده ای مذهبی دیده به دنیا گشود. پدر ایشان، حاج خسرو عسکری از معتمدین شناخته شده مرودشت و مورد وثوق علما و انقلابیون مرودشت بود. از همان ابتدای زندگی، الفبای دین و وطن دوستی را از پدر آموخت. علی اکبر، بر سر سفره پر برکت پدر، رشد کرد و از برکت لقمه های حلال دست رنج کارگری مخلص، همه فرزندان ایشان در راه دین و میهن قدم برداشتند. علی اکبر نیز از همان دوران کودکی و زمانی که تنها ۱۲ سال بیشتر نداشت، در فعالیت های انقلابی مثل پخش کردن اعلامیه و عکس های امام خمینی(ره) شرکت می نمود و چندین بار نیز مورد ضرب و شتم مخالفین انقلاب قرار گرفت.

 

علی اکبر، در مدارس عشایری مرودشت درس خواند و استعداد خوبی در کارهای فنّی داشت. کلاس اول راهنمایی بود که جنگ آغاز شد. از همان موقع به دلیل عشقی که به وطن داشت، عضو بسیج شد و آموزش های لازم را فرا گرفت اما به دلیل صغر سنّ، به جبهه اعزام نشد. سرانجام انتظار علی اکبر به پایان رسید و اواخر سال ۶۲ به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام شد. در بدو ورود به گردان امام حسن(ع) واقع در پادگان معاد پیوست. اولین نبرد حقیقی را در جزیره مجنون تجربه کرد.

وی در گوشه ای از خاطراتش می نویسد:

«وقتی در جزیره مجنون در سنگر بودیم، اصلأ نمی توانستیم حدس بزنیم در چند متری عراقی ها هستیم. کنار سنگر ایستاده بودم تا نگاهی به اطراف بیندازم که ناگهان شلیک چند گلوله از طرف دشمن به سوی خود، متوجه شدم بیش از اندازه به عراقی ها نزدیک هستیم، فاصله ای حدود ۱۰۰ متر. علاقه زیادی داشتم نیروهای عراقی را ببینم به همین دلیل ساعت ها نشستم تا اینکه سرانجام توانستم یک نیروی عراقی را در حال ظرف شستن ببینم! این اولین عراقی بود که دیدم!! اولین باری هم که جنازه یک دشمن را دیدم، تا چند روز نمی توانستم غذا بخورم.»

 

اولین مجروحیت:

علی اکبر عسکری، زمانی که برای ترمیم سیم تلفن ارتباطی سنگرها رفته بود، در بازگشت مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفت و از ناحیه زانو مجروح گردید.

 

 

ابراهیم کشاورزی

منبع: هفته نامه مرودشت


مطالب مرتبط:

 

خورشیدی که ناشناخته ماند …

ستاره های بی پایان/ معرفی شهدای دانشجوی شهرستان مرودشت