۱۵:۴۸:۴۵ - شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۴
این جمع پر افتخار…/ گفتگو با اعضای تیم منتخب والیبال بانوان مرودشت
هفته نامه مرودشت- اواخر دهه هفتاد و نیمه اول دهه ۸۰ را بدون شک می توان سال های رشد ورزش بانوان دانست. سال هایی که اندک هزینه و امکانات تزریق شده دولتی به شهرستان ها، باعث شد خیل عظیمی از دختران نوجوان و بانوان به سمت باشگاه های ورزشی کشیده شوند و همین مسئله ورزش

???????????????????????????????

هفته نامه مرودشت- اواخر دهه هفتاد و نیمه اول دهه ۸۰ را بدون شک می توان سال های رشد ورزش بانوان دانست. سال هایی که اندک هزینه و امکانات تزریق شده دولتی به شهرستان ها، باعث شد خیل عظیمی از دختران نوجوان و بانوان به سمت باشگاه های ورزشی کشیده شوند و همین مسئله ورزش قهرمانی بانوان را رشد داد.

 

استقبال و پیشرفت بانوان ورزشکار در سطح شهرستان ها بسیار چشمگیر بود، به نحوی که در سال های ۸۵-۸۰، تنها در رشته والیبال بیش از ۵۰ تیم منسجم در سرتاسر کشور فعال بودند؛ از شهرهایی چون بروجرد در استان لرستان و بوشهر گرفته تا ماکو آذرباجان غربی و سربیشه خراسان جنوبی.

 

بانوان مرودشتی نیز نه تنها از این قافله عقب نماندند بلکه در برخی از رشته ها، توانستند خود را در سطح اول کشور مطرح نمایند و افتخارات کم نظیری را به دست آورند که به دلیل فعالیت محدود رسانه ای در آن سال ها، به خوبی منعکس نشد. یکی از این افتخار آفرینی ها، در رشته والیبال روی داد. جایی که دختران مرودشتی با حداقل امکانات موفق شدند پس از گذشتن از مراحل استانی، در لیگ های دسته دو و دسته یک کشور بدرخشند و تا مرز صعود به سوپرلیگ والیبال بانوان برسند که این امر بنا به دلایلی میسر نشد.

 

حضور موفق و درخشان دختران والیبالیست مرودشتی در لیگ های دسته یک و دسته دو کشور و معرفی دو بازیکن به تیم ملی در رده های مختلف سنی آن هم در اوج گمنامی و با کمترین امکاناتبهانه ای شد تا با چندتن از بازیکنان سابق این تیم به گفتگو بنشینیم و به مرور گوشه ای از خاطرات و افتخارات آنها بپردازیم.

 

گفتگو را با سرکار خانم سمیرا رفیعی، نائب رئیس هیئت والیبال شهرستان مرودشت، یکی از بازیکنان این تیم آغاز می کنیم.

 

لطفأ برای آشنایی بیشتر مخاطبان، خود را معرفی نمایید.

سمیرا رفیعی هستم، کارشناس ارشد مدیریت ورزشی. حدود ۱۷ سال است که در رشته والیبال به عنوان بازیکن و مربی فعالیت دارم.

 

در مورد شکل گیری تیم منتخب مرودشت بیشتر توضیح دهید.

نیمه اول دهه هفتاد اولین تیم بزرگسالان مرودشت زیر نظر استاد پیشکسوت ما سرکار خانم ستوده، شکل گرفت. این تیم چند سال فعالیت کرد و بازیکنان خوبی نیز به والیبال مرودشت معرفی نمود. تلاش بازیکنان آن سالها، تا کسب عنوان دوم استان ادامه یافت تا اینکه بنا به دلایلی، فعالیت آن تیم متوقف شد.

 

آن زمان، ما دانش آموزان دوره راهنمایی بودیم. حدود سال ۷۸ بود که یک مربی جوان علاقه مند بنام خانم زهرا اکبرزاده که دبیر مدارس مرودشت بود، استعداد کم نظیر دانش آموزان مرودشتی را کشف کرد. به عقیده بسیاری از کارشناسان والیبال استان، ایشان که مدتی نیز مربی تیم ملی نوجوانان بود، نقش بزرگی در شکوفایی والیبال مرودشت و شکل گیری بازیکنان این تیم داشت.

 

پس اساس تیم منتخب مرودشت با دانش آموزان بسته شد و با همین تیم در مسابقات رده سنی بزرگسالان شرکت می کردید؟

بله. بیش از ۸۰ درصد این تیم، متشکل از دانش آموزان راهنمایی و دبیرستان بود. از تیم قبلی نیز خانم ها خدیجه مشعلی، ثریا فارسی و حلیمه استواری به ما پیوستند و یک دوران طلایی در ورزش بانوان مرودشت کلید خورد.

 

از این تیم، دو بازیکن به تیم ملی دعوت شدند که برای یک شهرستان، دستاورد بزرگی است. در این مورد بیشتر توضیح دهید.pooranmaryam taheri

همین طور است. یکی از نکات قابل توجه تیم ما، حضور همزمان دو نماینده در رده بزرگسالان و نوجوانان تیم ملی بود. از نظر کارشناسی این موضوع بدین معنی است که حضور موفق تیم مرودشت در رقابت های کشوری و استانی، موجب جذب دختران علاقه مند به ورزش به محیط های ورزشی و تلاش برای ورود به عرصه قهرمانی شده بود و به طور خودکار استعدادیابی در سطح شهرستان انجام می شد.

 

گفتنی است زمانی که سرکارخانم پوران زارع به عنوان سرعتی زن و امتیاز آورترین بازیکن تیم ملی ایران در برابر استرالیا به میدان می رفت، خانم مریم طاهری نیز به عنوان لیبرو تیم ملی نوجوانان مشغول فعالیت بود.

 

در ادامه این گفتگو در خدمت سرکار خانم راضیه رستگار، کاپیتان تیم منتخب مرودشت بودیم.

 

لطفأ خودتان را معرفی کنید.

راضیه رستگار هستم. کارشناس ارشد مهندسی معماری. حدود ۱۸ سال است که در رشته والیبال فعالیت دارم. البته در دوران دانشجویی، در رشته های مختلفی همچون هندبال، فوتسال، بدمینتون و … نیز فعالیت نموده و در مسابقات مختلف حضور داشتم ولی رشته اصلی من والیبال بود.

 

خانم رستگار، از موفقیت های تیم والیبال مرودشت بیشتر برایمان بگویید.

این تیمی که همچنان به نام “تیم منتخب تربیت بدنی مرودشت” شناخته میشود، زمانی شکل گرفت که مرودشت از لیگ دسته یک استان به یک رده پایین تر سقوط کرد. آن زمان، پس از یک دوره فعالیت خوب، شرایط بسیار نامناسبی بر والیبال حاکم شده بود به طوری که شکست سنگینی در برابر شیراز برای مرودشت رقم خورد که شاید هیچگاه از اذهان پاک نشود.

 

ولی حضور یک مربی جوان و کشف استعدادهای جدید توسط وی، باعث شد فصلی جدید در والیبال مرودشت رقم بخورد. پس از این شکست، نوجوانان مرودشتی بر آن شدند که توانایی خود را به استان نشان دهند و همین موجب گردید که تلاش ما در لیگ دسته دو استان، ختم به قهرمانی شود و به لیگ دسته یک استان صعود کنیم.

 

سال بعد (حدود سال ۷۹-۸۰) نیز با قدرت و تنها با یک باخت روبروی تیم شیراز که آن سالها در سوپرلیگ کشور حضور قدرتمندی داشت، به عنوان سومی لیگ دسته یک استان دست یافتیم. پس از دو دوره حضور در لیگ دسته یک استان، با تصمیم مسئولین وقت راهی رقابت های لیگ دسته دو کشور شدیم. که در دومین دوره حضور در رقابت های لیگ دسته دو کشور و با پشت سرگذاشتن رقبای بسیار قدرتمندی چون راه آهن تهران، جواز حضور در لیگ دسته یک کشور را به دست آوردیم. این افتخار برای والیبال مرودشت بی نظیر بود.

 

من تعمد دارم که از والیبال مرودشت نام ببرم نه بانوان، چرا که موفقیت هایی که تیم بانوان آن سالها در سطح کشور بدست می آورد، بالاتر از والیبال آقایان بود. بانوان آن سالها رده پنجم لیگ دسته یک کشور را کسب نمودند در حالی که تیم آقایان با هزینه های به مراتب بیشتر، در لیگ دسته دو کشور باقی ماندند.

 

چرا سال اول از لیگ دسته دو کشور صعود نکردید؟

شاید این جمله کلیشه ای به نظر برسد ولی متأسفانه همواره، در سطح استان نامهربانی هایی در خصوص والیبال بانوان مرودشت وجود داشته است. تیم ما آن سالها در اوج قدرت بود، به طوری که تیم مرصاد شیراز –نماینده استان فارس در سوپرلیگ کشور- را در خانه خود با نتیجه ۲۵ به ۱۲ شکست دادیم.

 

همین باعث شد عده ای از قدرت گرفتن این تیم بهراسند و همان سال با ترفندهای مختلف، ۲ بازیکن کلیدی تیم را با قراردادی ناجوانمردانه از همراهی با تیم مرودشت محروم کنند. اگر این اتفاق نیفتاده بود، می توانستیم همان سال اول صعود کنیم.

 

سرکار خانم خدیجه کریمی، پاسور تیم منتخب مرودشت نیز دیگر فرد حاضر در این گفتگو بود.

 

خانم کریمی، در صورت امکان خود را بیشتر برای ما معرفی کنید.

بنده خدیجه کریمی، فارغ التحصیل رشته تربیت بدنی هستم. من نیز مثل دیگر دوستان، حدود ۱۷، ۱۸ سال است که ورزش والیبال را دنبال می کنم. در یک خانواده ورزشکار بزرگ شدم و برادرانم نیز در پست «پاسور» فعالیت داشته اند.

 

به عنوان فردی که نقش هدایتگر تیم را به عهده داشته اید، رمز موفقیت تیم را در چه میدانید؟

یک نکته بسیار مهم در وجود بازیکنان تیم، وجود حس «همدلی» بود. برای ما اصلأ مهم نبود چه کسی در ترکیب اصلی است و چه کسی روی نیمکت قرار می گیرد. موفقیت تیم، تنها خواسته همه بچه ها بود و همین باعث می شد که با تمام وجود برای آن تلاش کنیم. ما برای رسیدن به این موفقیت ها، زحمت بسیاری کشیدیم و اینطور نبود که این پیروزی ها، یک شبه حاصل شود.

 

چه زحمت هایی؟ بیشتر برایمان بگویید.

ما تقریبأ از بعد تعطیلات نوروزی تمرینات خود را شروع می کردیم تا آخر اسفند. شاید نزدیک به شش سال، این رویه ما بود. زمان تعطیلات تابستان، ماه رمضان، امتحانات و … هیچگاه تمرینات مان قطع نمی شد. به دلیل اینکه بیشترمان دانش آموز بودیم و در مدارس مختلف تحصیل می کردیم، هیچگاه تمریناتمان با نفرات کامل انجام نمی شد و اغلب مواقع به شش نفر هم نمی رسیدیم!! با این حال کارمان را ادامه می دادیم.

 

مسلمأ بر سر راه پیشرفت دختران شهرستانی، موانع بسیاری وجود دارد. سخت ترین روزهای دوران ورزشی تان چه موقع بود؟

سخت ترین دوران ورزشی ما –که همه دوستان هم با من هم عقیده هستند- خاطره انگیز ترین مسابقات ما نیز هست. به اعتقاد همه بچه ها، نوعی حماسه برای مرودشت در آن مسابقات خلق شد. سال دوم حضورمان در لیگ دسته دو کشور، پس از اینکه صدرنشین گروه از مرحله اول صعود کردیم، باید برای دور دوم، به شهر ماکو سفر می کردیم.

 

مسئولین وقت تربیت بدنی، دوری مسیر – ۲۵ ساعت راه زمینی- و نزدیک بودن به مرز و ناامنی را بهانه ای کردند برای اعزام نکردن تیم ما! هرچقدر تلاش کردیم، مسئولین راضی نشدند. ما نیز به کلی ناامید شدیم. مربی مان خانم اکبرزاده نیز از آنجایی که دبیر آموزش و پرورش بود پس از اینکه عدم اعزام ما قطعی شد، به همراه تیم دانش آموزی استان به مسابقه رفت.

 

با این حال دلسرد نشدیم، و با اصرار زیاد بچه ها و پیگیری خانم رستگار و زارع، سرانجام موفق شدیم رضایت مسئولین را جلب کنیم. در نهایت بی مهری مسئولین، با مسئولیت خودمان!! آن هم روز قبل از شروع مسابقات و با اتوبوس به سمت ماکو حرکت کردیم!!!!

 

مگر نگفتید که تا شهر ماکو، از طریق زمینی ۲۵ ساعت راه است؟

بله. دقیقأ روز شنبه ساعت ۴ عصر بود که حرکت کردیم و روز یکشنبه ساعت ۵ عصر به ماکو رسیدیم؛ آن هم در حالی که به دلیل ناهماهنگی ها وبرخوردهایی که شده بود، ۵ نفر از بچه ها و مربی ما نتوانستند همراه ما بیایند!!! جالب تر اینکه به محض رسیدن به ماکو، باید به دیدار تیم میزبان می رفتیم!

 

حتی تصورش نیز دشوار است

بله. اصلأ نای راه رفتن نداشتیم. ۲۵ ساعت بدون استراحت و تغذیه مناسب… انقدر دیر رسیده بودیم که داشتند ما را از مسابقات حذف می کردند. با این حال توانستیم تیم میزبان را ببریم و در ادامه نیز با رقابت های بسیار خوب –بدون مربی و بازیکن ذخیره!- با شکست دادن تیم هایی مثل راه آهن تهران که با ۱۶ بازیکن و امکانات کامل به این رقابت ها آمده بودند، سهمیه لیگ دسته یک را به دست آوریم.

 

پس از بازگشت از این رقابت ها و کسب یک دستاورد بزرگ، رفتار مسئولین تغییری کرد؟

متأسفانه مسئول وقت تربیت بدنی حتی در را به روی سرپرست تیم باز نکرد و سرپرست امور بانوان نیز پس از مدتی استعفا کرد!. سایر مسئولین شهرستان نیز بعید می دانم حتی از وجود این تیم باخبر بوده باشند!

 

دیگر بازیکن تیم منتخب مرودشت که در این مصاحبه با ما همراه شد، سرکار خانم فارسی بود.

لطفأ شما نیز خودتان را برای مخاطبان معرفی نمایید.

ثریا فارسی هستم، والیبال را زیر نظر خانم ستوده آغاز کردم. آن زمان اولین تیم بزرگسالان والیبال مرودشت تشکیل شده بود و من تنها بازیکن دبیرستانی این تیم بودم. سال ۷۸ مسابقات استانی برگزار شد و برای اولین بار در استان فارس دوم شدیم. بعد از شکل گرفتن تیم منتخب تربیت بدنی نیز به این تیم ملحق شدم.

 

با توجه به اینکه خودتان مربی هستید و سالهاست که در والیبال شهرستان و استان فعالیت دارید، آن تیم و بازیکنانش و چه تفاوتی با نسل فعلی دارند؟

فکر می کنم یک تفاوت مهم بازیکنان آن زمان با نسل های بعد از خودشان، این بود که هدفی به جز ورزش نداشتند. وقتی وارد سالن می شدند، تمام ذهن آنها بر روی تمرین و بازی متمرکز بود. ضریب هوشی و انگیزه بسیار بالایی داشتند. امروزه ورزش برای بچه ها بیشتر به یک تفریح تبدیل شده است.

 

فکر می کنید دختران والیبالیست مرودشتی پس از این همه تلاش، مزد زحمات خود را گرفتند؟

خیر؛ هرچند که خودم آن سالها را از نظر ورزشی بهترین سال های زندگی ام می دانم. علیرغم سختی های بسیار، بهترین تیم والیبال مرودشت در آن سالها شکل گرفت. اگر فعالیت آن تیم ادامه می یافت، امروز شاهد موفقیت بسیار زیادتری بودیم.

 

با شناختی که از وضعیت و شرایط حاکم بر ورزش دارم، به جرأت می توانم بگویم دیگر تیمی با این همدلی و انجام شکل نخواهد گرفت. ما مدتها بدون مربی و در شرایط بسیار دشوار، بدون هیچگونه ادعایی تمرین می کردیم و در مسابقات حاضر می شدیم بدون اینکه مشکلی یا اختلافی بر سر مسائل فنی برایمان پیش بیاید، چون هدفمان فقط موفقیت تیم بود. الآن بازیکن حتی در حضور مربی هم چندان دل به تمرین نمی دهد! اگر مربی نباشد که اصلأ پا توی سالن نمی گذراند.

 

به جرأت می گویم که الآن اصلأ همچین چیزی وجود ندارد که یک بازیکن تمرین بدهد و سایر هم تیمی هایش هم اجرا کنند، در حالی که ما هر روز یا هر تمرین را یکی از بچه ها اعلام می کرد و دیگران هم نظر می دادند و با هم تمرین می کردیم.

 

بعنوان یک مربی باتجربه فکر می کنید چکار میتوان کرد تا دوباره مرودشت به جایگاه اصلی خود در والیبال بانوان بازگردد؟

اولین کاری که باید انجام داد این است که آن بازیکنان دوباره به صحنه ورزش بازگردند؛ چرا که تجربیات ارزشمند آنها را هیچ مربی نمی تواند به نسل بعد منتقل کند مگر خودشان. ما در مرودشت بازیکنان زیادی داریم که تجربه بازی در لیگ های کشور و حتی سوپرلیگ را دارند ولی بنظرم آن تجربه ای که بازیکنان تیم منتخب تربیت بدنی در شرایط عدم حمایت مسئولین، کمبود امکانات، نداشتن مربی و … تجربه کرد، هیچ کس تجربه نکرده است.

 

باید این بازیکنان جمع شوند تا دوباره شور و انگیزه لازم در والیبال مرودشت ایجاد شود. حضو بازیکنان این تیم، دیگران را نیز جمع خواهد کرد.

 

بهترین خاطره؟

۷ دختر، مسابقات ماکو، دست خالی، حریفان بسیار قدرتمند…

هیچ وقت فراموش نمی کنم که با چه غیرتی توانستیم تیم راه آهن تهران را در عین آمادگی با داشتن بازیکنان قدبلند یک دست در نهایت امکانات شکست دهیم و به جای آنها راهی لیگ دسته یک کشور شویم، در حالی که ۲ بر صفر عقب افتاده بودیم.

 

آمنه کریمی، فارغ التحصیل مهندسی نقشه کشی و از بازیکنان تیم منتخب مرودشت نیز در ادامه این گفتگو با ما همراه شد.

خانم کریمی، دوستانتان بخشی از مشکلات و سختی هایی را که تیم با آن روبرو بود، بیان کردند. با چه انگیزه ای این سختی ها را تحمل می کردید؟

عشق به والیبال و تعصب روی نام مرودشت! شاید باور نکنید ولی بارها می شد که حریف به امتیاز ۲۴ می رسید و فقط یک امتیاز برای پیروز شدن نیاز داشت ولی بچه ها به آب و آتش می زدند که این یک امتیاز را واگذار نکنند. غیرت مثال زدنی در بچه ها وجود داشت که می خواستند نام مرودشت نه تنها در استان بلکه در کشور نیز بدرخشد و همین طور هم شد.

 

این غیرت و تعصب باعث شده بود که به ویژه بعد از درخشش تیم مرودشت در مسابقات ماکو -که دوستم بیان کرد- تا مدتها مربیان تیم های مختلف، مرودشت را برای بازیکنان خود مثال بزنند چرا که تیم مرودشت از نظر میانگین قدی شاید از برخی از تیم ها پایین تر بود ولی تکنیک بالا و انسجام و غیرت بچه ها باعث شده بود که تیم بسیار خوب نتیجه بگیرد.

 

بدون مربی، طی این مسیر سخت نبود؟

یک نکته که نباید از آن غافل شویم، تأثیر پررنگ مربی تیم، خانم اکبرزاده بود.

درست است که در سال های دوم و سوم حضور در لیگ کشور ایشان همراه ما نبودند ولی تقریبأ می توان گفت ما هرچه در والیبال داریم از آموخته های ایشان است. حتی پس از رفتن ایشان نیز ما تمریناتشان را پیاده می کردیم. ولی در رابطه با سوال شما باید بگویم که اینکه یک بازیکن همزمان هم بازی کند، هم حواسش به بازی حریف، داور، وقت استراحت، تعویض و … باشد، بسیار دشوار است. ولی ما توانستیم به لطف خدا، بر این سختی ها غلبه کنیم.

 

تقریبأ تمام بازیکنان تیم، در زمینه تحصیلات نیز موفق بوده اند. شاید برای برخی از والدین این مسئله باور پذیر نباشد که تحصیلات و ورزش را بتوان همزمان ادامه داد

متأسفانه این تفکر رایج است ولی باید بگویم ما چون به ورزش علاقه داشتیم و نمی خواستیم با مخالفت خانواده هایمان نیز روبرو شویم، از وقت های مرده خود بیشتر استفاده می کردیم و کمتر وقت خود را هدر می دادیم. صحت جسم، سلامت روح و اندیشه را به دنبال دارد و نباید فراموش کنیم که: «عقل سالم، در بدن سالم است». ورزش اگر صحیح انجام شود، نه تنها مانع درس خواندن نیست، بلکه به آن کمک نیز می کند.

 

سختی های بسیاری در این مسیر پیش رویتان بود، آیا اگر به عقب برگردید باز هم همین راه را ادامه می دهید؟

سوال سختی است. ما دخترانی بودیم که در دل همین شهر رشد کردیم. از انرژی، وقت و حتی سلامتی خود برای این شهر مایه گذاشتیم و در این راه نه تنها دچار برخی مصدومیت ها شدیم، بلکه بی مهری های بسیاری دیدیم. خانواده ها هم اغلب با دیدن این برخوردها و بد بودن امکانات، اجازه فعالیت نمی دادند. این سختی های فرساینده، تنها یک حسن داشت و آن هم نزدیک کردن اعضای تیم به یکدیگر بود. ما بیشتر به اعضای یک خانواده شبیه هستیم تا یک تیم. دوران قهرمانی به هرحال روزی تمام می شود ولی این دوستی ها، همیشه همراه ما خواهند بود.

 

متأسفانه تلاش های چندین ساله ما، در این تیم در سایه کم توجهی مسئولین نادیده گرفته شد. سه چهار سال کسی سراغمان را نگرفت در حالی که رئیس وقت هیئت، آقای عمادی حمایت خوبی از آقایان داشتند.

 

پس از تلاش های بسیار زیاد خانم رفیعی، توانستیم بعد از سه سال، مجددأ در سال ۸۹ تیمی را روانه مسابقات استانی کنیم. رگه هایی از امید در وجود والیبالیست های شهرستان زنده شد ولی بازهم رفتارهایی دیدیم که نشان می داد نگاه مسئولان به ورزش بانوان همچنان به همان روش سابق است.

 

چه رفتارهایی؟

ناراحت کننده است وقتی می بینید برای هزینه های ۳، ۴ روز اعزام یک تیم ۱۲ نفره چیزی در حدود۳۰۰ – ۴۰۰ هزارتومان هزینه می شود، ولی به گفته حسابدار وقت هیئت، خرج یک روزه یک تیم آقایان بیش از یک میلیون تومان هزینه دارد.

 

همچنین مسئولین هیئت و تربیت بدنی، با ایرادها و شرط و شروط های غیرمنطقی، یکی دو اسپانسری که برای حمایت از تیم پیشقدم شدند را از تصمیمشان منصرف کردند.

 

سوالی که در این میان مطرح می شود این است که این تیم پر آوازه، چرا حفظ نشد؟ اصلأ سرنوشت تیم به کجا رسید؟

(سکوت عمیق حکم فرما می شود)

رستگار: عوامل مختلفی در ادامه نیافتن فعالیت های این تیم دخیل است ولی همه آنها شاید به دو عامل برگردد: جوان بودن تیم و کم تجربگی و دوم عدم وجود اراده در مسئولین برای حفظ تیم.

 

رفتارهایی می دیدیم که باورمان شده بود برخی در این شهر نمی خواهند تیم ما وجود داشته باشد. متأسفانه یک مسئول برای این تیم دلسوزی نکرد. نادیده گرفتن توان بازیکنان مرودشت و روی آوردن به بازیکنان شیرازی، یکی از عوامل مهم در کناره گیری و دلسردی بازیکنان مرودشتی داشت.

 

با این حال مسئولین نیز تلاشی برای حفظ تیم نکردند و به محض اینکه با مشکل مالی روبرو شدند، به جای حل آن، امتیاز این تیم را به کازرون فروختند!! انگار نه انگار که ۱۲ دختر با دست خالی و بدون امکانات، این همه اعتبار برای مرودشت کسب کرده بودند. حتی یک نفر در این شهر پیدا نشد که از سرنوشت این تیم بپرسد، شاید به قول دوستم اصلأ خبر نداشتند کنار گوششان چند دختر مرودشتی دارند چنین افتخاراتی را رقم می زنند. بی مهری مسئولین مرودشتی درحالی صورت می گرفت که یک بار آقای داورزنی رئیس فدراسیون شخصأ با مسئول تیم تماس گرفت و از چرایی عدم حضور مرودشت در لیگ کشور پرسید.

 

فارسی: حاشیه به این تیم ضربه زد. کم تجربگی بازیکنان و نداشتن یک بزرگتر به معنای واقعی باعث شد، زمانی که تحت فشارهای بیرونی تیم از شرایط خوبش فاصله بگیرد، کسی نباشد مشکلات جزئی و پیش افتاده را حل کند. بعد از آن نیز هیچکس مسئولیت این تیم را به عهده نگرفت.

 

کریمی: کم تجربگی نیز باعث شد حاشیه هایی که برخی به عمد از بیرون ایجاد می کردند، به درون تیم کشیده شود.

 

در این مدت برخی حتی از بدنه ورزش شهرستان، برای این تیم ایجاد حاشیه کردند و خودشان به این حاشیه ها دامن زدند. حرف های ناراحت کننده ای که به گوش ما نیز می رسید، باعث شد که خستگی این همه سال تلاش، در تنمان بماند. این درحالی بود که ما حتی نمی توانستیم از شدت علاقه به تیم شهر خودمان، لباس تیم دیگری را به تن کنیم. خانم رستگار مدتی با گل گهر سیرجان کار کرد ولی علیرغم اصرار این تیم، با آنها ادامه نداد. دیگران نیز به همین ترتیب.

 

آمنه کریمی: همین طور است. یک عامل مهم که نباید فرموش شود این است که ما عادت نداشتیم با کسی غیر خودمان تمرین کنیم و مسئولین وقت هم بدون هماهنگی، یک هفته قبل از مسابقات برای ما یک مربی از شیراز آوردند که اگرچه فرد بسیار با تجربه ای بود ولی هیچگاه دلسوز مرودشت نبود و تنها اهداف خودش را دنبال می کرد.

 

همین هم باعث شد که در بدو ورودش چند بازیکن خوب مرودشتی را کنار بگذارد و حتی یک بازیکن شیرازی را کاپیتان تیم کند!!! انتظار داشتیم مسئولین جلوی این رفتار را بگیرند ولی نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه روزی که اتفاقی به سالن رفته بودم در کمال ناباوری دیدم که تیم شیراز به نام مرودشت در حال مسابقه دادن با آباده است!!! این مسائل واقعأ بچه ها را دلسرد کرد تا اینکه به طورکامل سهمیه تیم را به کازرون فروختند.

 

آیا می توان بار دیگر به حضور چنین تیمی در مرودشت امید داشت؟

خدیجه کریمی: به عقیده بنده، وجود چنین تیمی در شهر، یک ضرورت است. نگاهی به سالن های خالی بیندازید! زمانی در این سالن ها، جای سوزن انداختن نبود. بچه های کوچک دور زمین والیبال جمع می شدند و مسابقات هیجان انگیز ما را با تیم های مختلفی از سراسر کشور می دیدند. همین باعث می شد علاقه مند شوند و خودشان هم به سمت ورزش بروند. این روزها، بیشتر از قبل نیاز است که چنین تیم هایی وجود داشته باشند تا برای کودکان و نوجوانان، موتور محرکی باشد به سمت ورزش.

 

در پایان اگر صحبتی باقی مانده بفرمایید.

رستگار: صحبت های زیادی در دل بچه های این تیم است. حافظه شهر مرودشت پر است از نادیده گرفتن استعدادها و توانایی ها. بنده در تیم های مختلفی چون ذوب آهن، مرصاد، گل گهر و … حضور داشته ام. استعداد دختران این شهر، در سطح کشور کم نظیر است و این را نیز اثبات کرده اند ولی الآن چه جایگاهی دارند؟ از تجربه آنها که در عین جوانی به دست آمده است چه استفاده ای می شود؟ هنوز هم برخی تحمل دیدن موفقیت این تیم را ندارند. هنوز هم برخی رفتارها و صحبت های ناراحت کننده شنیده می شود.

 

چرا باید اینگونه باشد؟ هر کدام از این بازیکنان در شهرهای دیگری مثل آباده، کازرون و … بودند، الآن تربیت بدنی شهرشان از آنها تندیس ساخته بود ولی در مرودشت بعید می دانم کسی حتی از وجود دو بازیکن ملی پوش مرودشتی اطلاع داشته باشد.

 

جا دارد تشکر ویژه ای داشته باشم به نیابت از تمام اعضای حاضر و سایر اعضای غایب تیم، خانمها (خدیجه مشعلی، پوران زارع، زهرا کشاورز، سعیده فلاحی، فاطمه سیفی، مریم احدی، هاجر نجاتی و …) از شما و مسئولین هفته نامه مرودشت که پس از سالها به مرور بخشی از خاطرات این تیم پرداختید. همچنین از خانواده و همسرم که حامیان من در این راه بودند، سپاسگزارم.

 

خدیجه کریمی: من هم از شما تشکر می کنم که این فرصت را در اختیار ما قرار دادید که بخشی از حرف های خودمان را بزنیم. دوست دارم از این فرصت اسفاده کنم و از خانواده ام که سالها در این مسیر ما را همراهی کرده اند، همچنین از همسرم، آقای محمدحسن قنبری که خود از بهترین والیبالیست های مرودشت هستند، تشکر می کنم که همچنان مشوقم برای حضور در ورزش هستند.

 

سمیرا رفیعی: بنده هم از شما و همکارانتان که بخشی را به ورزش بانوان به ویژه ورزش جذاب والیبال اختصاص داده اید، تشکر می کنم. همچنین قدردان زحمات خانواده ام در این مسیر هستم و امیدوارم روزی دوباره شاهد افتخار آفرینی دختران والیبالیست مرودشتی باشیم.

 

ثریا فارسی: من والیبال را مدیون خانم ستوده هستم، کسی که به یک دانش آموز دبیرستانی اعتماد کرد و در ترکیب تیم قرارش داد. خانواده ام نیز در این مسیر مرا بسیار حمایت کردند.

 

آمنه کریمی: از صبری که درشنیدن خاطرات ما بخرج دادید سپاسگزارم. از خانواده ام که مرا در این راه همراهی کردند نیز بسیار ممنونم و امیدوارم روزی دوباره والیبال بانوان مرودشت جان بگیرد.

«گفتگو از آرزو اسماعیلی عضو تیم منتخب تربیت بدنی مرودشت»

منبع: هفته نامه مرودشت

  1. والیبالیست   شهریور ۱۴, ۱۳۹۴  

    سلام خدمت پارس دشت بهتره مطالب رو واضح عنوان کنید در دوره کدوم رییس با این تیم بد رفتاری شدو باعث شد این تیم متلاشی بشه البته تیم خیلی خوبی بود که اغلب به عنوان نماینده فارس تو مسابقات حضور داشت و همیشه هم موفق بود اگه تا الان کار میکرد مطمئن باشید حداقل ده تا ملی پوش و چند تیم پایه خوب هم شکل میگرفت.

  2. امید   شهریور ۱۵, ۱۳۹۴  

    آفرین به بچه های خوب والیبال مرودشت که همیشه افتخار آفرینی می کنند. دلسرد نشین که مسئولین تربیت بدنی امتیازتون را به کازرون فروختند


ويژه نامه
تعداد شماره ها: 1
  • دريافت مرودشت
  • آرشيو
  • تازه های خبر
    پیشنهاد سردبیر