۲۱:۲۶:۰۵ - شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۴
درخشش نویسنده مرودشتی در جشنواره داستان کوتاه پایداری
اثر نویسنده جوان مرودشتی، عنوان نخست بخش مردمی جشنواره داستان کوتاه پایداری را از آن خود کرد.   به گزارش “پارس دشت” داستان کوتاه عابدین زارع نویسنده مرودشتی با عنوان «بی بهانه»، توانست با جلب نظر مخاطبان، عنوان نخست بخش مردمی داستان کوتاه پایداری را به خود اختصاص دهد.   اثر این نویسنده مرودشتی، در

n00221063-b

اثر نویسنده جوان مرودشتی، عنوان نخست بخش مردمی جشنواره داستان کوتاه پایداری را از آن خود کرد.

 

به گزارش “پارس دشت” داستان کوتاه عابدین زارع نویسنده مرودشتی با عنوان «بی بهانه»، توانست با جلب نظر مخاطبان، عنوان نخست بخش مردمی داستان کوتاه پایداری را به خود اختصاص دهد.

 

اثر این نویسنده مرودشتی، در مرحله دوم جشنواره به همراه ۸۷ داستان کوتاه دیگر، برای نظرسنجی مردمی بر روی سایت انتشارات ققنوس گرفته بود که پس از اتمام این نظرسنجی، با دریافت بیش از ۴۰۰ رأی مثبت از سوی مردم، به عنوان بهترین داستان این بخش معرفی گردید.

 

همچنین بر اساس گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)بر اساس نظر هیات داوران، داستان «جا مانده» نوشته مطهره محمد‌پور میر از مازندران رتبه نخست، داستان «کوچه شهید» به قلم پویا نقی‌زاده از تهران رتبه دوم و داستان «تاب بازی» نوشته شهریار شفیعی از تبریز رتبه سوم را از آن خود کردند.

 

آیین پایانی پنجمین دوره داستان کوتاه پایداری با حضور داوران این جشنواره، رضا حاجی‌آبادی، برگزار کننده و میثم امرودی، معاون فرهنگی شهرداری تهران برگزار گردید.

 

در این مراسم با حضور هیات داوران، حاجی‌آبادی و امرودی به نفرات اول تا سوم پنجمین جشنواره داستان کوتاه کوتاه پایداری، علاوه بر تندیس جشنواره جایزه‌های پنج، سه و دو میلیون ریالی اهدا شد و برگزیده مردمی نیز هدیه یک‌ میلیون ریالی دریافت کرد.

 

لازم به ذکر است که نزدیک به ۶۰۰ اثر به دبیرخانه پنجمین دوره جشنواره داستان کوتاه کوتاه پایداری راه یافت که از این میان ۸۸ داستان کوتاه مورد تایید داوران و بر خروجی سایت هزاره ققنوس قرار گرفت. داوری این دوره از جشنواره داستان کوتاه کوتاه پایداری، بر عهده جواد محقق، امیر سمامی، هادی خورشاهیان و یاسر سماوات (برگزیده دوره چهارم) بود.

 

داستان جا مانده: هم‌زمان با صفیر صلوات، مردم و مسئولین بالای پل رسیدند، الا مرد جانباز که پله برقی را افتتاح کرده بود.

 

داستان کوچه شهید: پدر هربار که از آدرس منزل را می‌پرسند، با افتخار نام تو را به زبان می‌آورم. کوچه شهید… .

 

داستان تاب بازی: تاب بازی/ آرزو بود/ برای دختری که پدرش/ دستهایش را در میدان مین جاگذاشته بود.

 

داستان بی‌بهانه: بابا مدام شانه می‌اندازد و گردن می‌کشد. خجالت می‌کشد توی عروسی‌‌ها شرکت کند. سال‌هاست ترکش لعنتی قلقلکش می‌دهد و بی‌بهانه رقصش می‌گیرد.


مطالب مرتبط:

راهیابی داستان نویسنده مرودشتی به مرحله داوری مردمی جشنواره پایداری+ بیوگرافی


ويژه نامه
تعداد شماره ها: 1
  • دريافت مرودشت
  • آرشيو
  • تازه های خبر
    پیشنهاد سردبیر