۹:۳۹:۴۷ - شنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۴
فارس، خاستگاه تـعزیه در ایران+ تصاویر
هرگاه که محرم می آید، بی درنگ نام امام حسین(ع) و دلاوری های یارانش، ذهن و قلب ها را به سوی خود می کشاند. زمانی که امام حسین(ع)، بعد از مناسک حج و عرفه، پا به وادی رنج، سرزمین کربلا گذاشتند تا پیام «هیهات من الذله» را به گوش همگان برسانند. و وای از نینوا

هرگاه که محرم می آید، بی درنگ نام امام حسین(ع) و دلاوری های یارانش، ذهن و قلب ها را به سوی خود می کشاند. زمانی که امام حسین(ع)، بعد از مناسک حج و عرفه، پا به وادی رنج، سرزمین کربلا گذاشتند تا پیام «هیهات من الذله» را به گوش همگان برسانند.

و وای از نینوا و خاک و جفا و کودک و اسارت و شهادت

و اکنون پس از گذشت ۱۴۰۰ سال از واقعه کربلا، هنوز که هنوز است حسین(ع) و یارانش نه تنها از یاد نرفته اند بلکه روز به روز محبوب تر شده و این امر، سینه به سینه و نسل به نسل به امروزیان رسیده است. یکی از راه های تبلیغ واقعه کربلا، مراسم تعزیه خوانی بوده و هست. تعزیه خوانان همه ساله، واقعه کربلا را به نمایش در می آورند تا مظلومیت ها و رشادت های امام و یارانش را به تماشای عاشقان اهل بیت(ع) بگذارند.

 

***

 

واژه ”تعزیه/ تعزیت” در لغت به معنای «سوگواری و برپا داشتن یادبود عزیزان از دست رفته و “تسلیت” به معنای «امر کردن به صبر و پرسش از خویشان گذشتگان» است. اما آنچه امروز به عنوان “تعزیه” مشهور است، گونه ای از نمایش منظوم است که در آن، عده ای اهل ذوق و کار آشنا، در جریان سوگواری های ماه محرم و برای نشان دادن ارادت و اخلاص به اهل بیت پیامبر(ع)، طی مراسمی خاص، بعضی از اتفاقات واقعه کربلا را پیش چشم تماشاچی ها بازآفرینی می کنند.                                                               «

 

تعزیه معمولا با به اجرا درآمدن “پیش خوانی” نمایش مجلس اصلی آغاز می شود. کسی که تعزیه را برپا می کند «بانی» و گرداننده آن را «تعزیه گردان»، «ناظم البکا» یا «معین البکا» و بازیگران آن را «تعزیه خوان» یا «شبیه خوان» می نامند.

 

بدیهی است تعزیه به معنای نمایشی امروزه آن، به مرور و برپایه پذیرش شرایط و مردمان به وجود آمده است و نه یک شبه و به امر و دستور یک نفر. به این شکل که ابتدا تنها دسته هایی به کندی از برابر تماشاگران می گذشتند و با سینه زدن و زنجیر زدن و کوبیدن سنج و نظایر آن و حمل نشانه ها و علم هایی که بی شباهت به ابزارهای جنگی نبود و نیز هم آوازی و همسرایی در خواندن نوحه، ماجرای کربلا و شهادت امام حسین(ع) و گاهی نیز امام علی(ع) را به مردم یادآوری می کردند.

 

در مرحله بعدی، آوازهای دسته جمعی کمتر و نشانه ها بیشتر شد. یکی دو واقعه خوان نیز به آنان اضافه شدند تا واقعه را برای تماشاگران نقل کرده و سنج و طبل و نوحه آن ها را همراهی می کرده است.

 

چندی بعد، به جای نقالان، شبیه چند تن از شهدا را به مردم نشان دادند که با شبیه سازی و نشانه های نزدیک به واقعیت می آمدند و مصائب خود را شرح می دادند.

 

مرحله بعد، گفت و شنید “شبیه ها” با هم بود و بعد پیدایش بازیگران.

***

 

پیشینه تعزیه:

تاورنیه، یکی از جهانگردان خارجی در یادداشت های خود می نویسد: «در محرم ۱۰۴۶ خورشیدی در حضور شاه صفوی دوم در اصفهان، شاهد مراسمی بودم که ۵ ساعت به طول انجامید. طفل هایی شبیه نعش خوابیده بودند و افرادی دور آنها را احاطه کرده و گریه و نوحه سرایی می کردند. این طفلان شبیه دو طفل امام حسین(ع) بودند که خلیفه بغداد آنها را به قتل رساند».

 

از این یادداشت ها نتیجه می گیریم که شبیه خوانی، در دوره صفویه هم رواج داشته است. اما اوج تکامل تعزیه در دوره ناصرالدین‌شاه (۱۲۶۴- ۱۳۱۳) بود. چرا که به تعزیه علاقه فراوانی داشت.

 

صرف‌نظر از تعزیه‌هایی که موضوع و محتوای آن‌ها به زنان مربوط می‌شد مثل مجلس بی‌بی‌شهربانو، در دوره قاجار مجالس تعزیه زنانه نیز برپا می‌شد. که همه تعزیه‌خوانان و تماشاگران، زن بودند.

 

تعزیه ویژه زنان، به سبب تنگناهای عرفی، گسترش نیافت و به منازل ثروتمندان و شاهزادگان محدود شد.

 

«خواجه حسینعلی خان» معاصر «فتحعلی شاه» و «محمد شاه»، «میرزا محمد تقی» تعزیه گردان دوران «محمد شاه» و «ناصرالدین شاه» و پسرش «میرزا باقر» ملقب به «معین البکا» و فرزند «معین البکا»، «ناظم البکا» از تعزیه گردانانی بودند که در این دوره معروف بودند.

 

در این میان «میرزا محمد تقی» تعزیه گردان، رکود و یکنواختی را که تعزیه با آن مواجه شده بود، از آن گرفت و به آن جنبه ای از جذابیت های نمایشی بخشید.

 

پسرش «معین البکا» در ادامه راه پدر، سطح اجرایی تعزیه را بالا برد و تعزیه جدیدی را پی ریزی کرد.

 

 

بررسی تاریخچه تعزیه در شهرستان مرودشت و روستاهای تابعه، از زبان پیشکسوتان تعزیه خوانی:

بعد از بررسی پیدایش تعزیه در ایران و خواندن چند کتاب و مقاله در این مورد، بر آن شدم تاریخچه تعزیه را در شهرستان مرودشت و روستاهای همجوار بررسی کنم. به همین جهت ابتدا به سراغ اداراتی رفتم که گمان میکردم قطعأ مرتبط با این هنر هستند. در آغاز به اداره اوقاف و امور خیریه رفتم و به دلیل ابراز بی اطلاعی آنان، به اداره فرهنگ و ارشاد مراجعه کردم. طی گفتگو با آقای سلیمانی (کارمند اداره ارشاد) و به توصیه ایشان به سراغ پیشکسوتانی چون میرزا هادی کاویانی(سکوتی)، نصرت اله کشتکار و منوچهر زارع رفتم. آنچه در این گزارش می خوانید، اطلاعات و تجربیات این عزیزان می باشد.

 

Picture 1358

نصرت اله کشتکار، متولد ۱۳۱۷ روستای فتح آباد می باشد که از سال ۱۳۲۶ شروع به تعزیه خوانی کرد.

 

منوچهر زارع یکی دیگر از پیشکسوتان تعزیه مرودشت. سال ۱۳۲۴ در شهرستان مرودشت متولد شد و از سال ۱۳۳۲ نیز شروع به تعزیه خوانی کرده است. وی معتقد است تعزیه و تعزیه خوانی، قدمت بسیار زیادی در این منطفه (شهرستان مرودشت) دارد به طوری که پیشینه آن، به زمان صفویه یعنی ده ها سال قبل از پیدایش شهر فعلی مرودشت بر می گردد. هر کدام از بزرگان و پیرغلامان و پیشکسوتان، تعزیه خوانی را نسل به نسل، از پدر، پدربزرگ و نیاکان خود آموخته اند و تا کنون نیز در حفظ و اجرای آن کوشیده اند.

 

نصرت اله کشتکار نیز از بزرگانی نام می برد که هر کدام سالیان بسیاری را صرف هنر تعزیه خوانی و تعزیه گردانی نموده اند. بزرگانی همچون ملا احمد قاسمی و ملا علی زارع که هرکدام، آغاز فعالیتشان به بیش از ۱۷۰ و ۱۵۰ سال پیش بر می گردد. هر دو پیشکسوت تعزیه مرودشت می گویند تعزیه خوانی را از ۸ سالگی آغاز کرده اند و شاگرد ملا علی زارع بوده اند؛ تعزیه خوانی که ۶۵ سال قبل، فوت کرده است.

 

نصرت اله کشتکار، نسخه هایی در دست دارد که (از روی آنها دیالوگ های تعزیه خوانده می شود) قدمت یکی از آنها به زمان ناصرالدین شاه قاجار باز می گردد.

 

Picture 1352

همچنین منوچهر زارع نیز شمشیری در اختیار دارد که سندی است در تأیید این گفته که تعزیه در استان فارس، قدمتی بسیار طولانی دارد. این شمشیر ۴۶ سال قبل توسط یکی از اهالی روستای سیاخ دارنگون به حاج منوچهر زارع داده شده است. صاحب این شمشیر بیان داشته که شمشیر فوق، بیش از ۱۱۷ سال در خانواده آنها بوده وقبل از آن نیز متعلق به تعزیه خوانی بوده که برای اجرای تعزیه، به آن منطقه می آمده است.

 

نصرت اله کشتکار یکی از معجزاتی که در اجرای تعزیه برایش رخ داده بود را چنین تعریف می نماید:

 

«در جوانی حدود ۱۹سالگی مشغول اجرای تعزیه بودم (در روستای دهبید مرودشت). نقش حضرت علی اکبر(ع) را اجرامی کردم. آخر تعزیه زمان شهادت علی اکبر(ع)، رسم بر این است که سلامی به امام حسین(ع) داده می شود. از کسی که نقش مخالف خوان داشت، خواستم که بازوی مرا بگیرد و به من کمک کند تا بایستم.

 

زمانی که گفتم: «السلام علیک یا ابا عبدالله،

                   مگر تو واقعه کربلا نمی دانی

                   بیبن که قوم جفاجو، با ما چه ها کردند

                   مرا شهید ستم از ره جفا کردند»

 

این بیت که تمام شد، “کریم شمر” با یک پا، لگد محکمی به پشت پای راست من زد و من را از روی سکو با کمر به پایین پرتاب کرد!

 

چنان درد داشتم که دیگر نفهمیدم، چه اتفاقی افتاد. فقط متوجه شدم که مرا بر روی تختی که آنجا بود گذاشتند و از صحنه بیرون بردند. وقتی چشمهایم را باز کردم، دیدم کلأ مراسم به هم ریخته است. شخصی از اهالی محل خودمان هم با “کریم شمر” درگیر شده بود که «تو جوان مردم را کشتی»!

 

به خدا قسم، زمانی که بلند شدم یک «یا حسین» گفتم و از جا برخواستم. هیچ دردی احساس نمی کردم و این را فقط از برکت وجود تعزیه و امام حسین(ع) می دانم.

 

***

 

با وجود حزن و اندوهی که مراسم تعزیه به همراه دارد اما گاهی به خاطر وجود مقدس ائمه، افراد تعزیه خوان نطق شعرگویی و بدیهه سرایی و حتی طنزپردازی پیدا می کنند. به عنوان مثال حاج منوچهر زارع، خاطره ای از شخصی به نام “علی شمر” از زبان وی نقل می کند:

 

« ایشان نقل می کند که در زمان ناصرالدین شاه، گروه تعزیه خوانی در حضور شاه مشغول اجرای تعزیه بودند که متوجه شخصی شیرازی معروف به “علی شمر” می شوند که معمولأ نقش “مخالف خوان” را اجرا می کرد. گروه تعزیه خوان که وی را می شناختند به رسم ادب از او درخواست می کنند قسمتی از تعزیه را اجرا کند.

 

به دلیل شیوایی کلام و اجرای زیبای وی، شاه به منشی دستور می دهد ۸۰ تومان به عنوان انعام به او پرداخت شود اما منشی فقط هشت تومان به او می دهد. وی که از زرنگ بازی منشی ناراحت می شود، روز بعد به همان مکان رفته و از گروه خواهش می کند تا دو بیت شعر فی البداهه بخواند و در حضور شاه، چنین می سراید:

 

ای قبله عالم نگر

منشی به من شد ذوالقدر

بخشیده شاه هشتاد تومن

منشی به من داد هشت تومن

گفتا که شمر شیرازیه

با هشت تومن هم راضیه

کی راضی ام در این جهان؟

ای قبله روحانیان

ای منشی پرخاش جو

انصاف کو انصاف کو؟

 

ناصر الدین شاه بعد از شنیدن شعر “علی شمر” دستور توبیخ منشی و پرداخت کل مبلغ به وی را صادر می کند».

 

میرزا هادی سکوتی یکی دیگر از تعزیه خوانان این منطقه نیز داستان زندگی خود را اینگونه بیان کرده است:

 

«پدرم میرزا علی جان کاویانی متخلص به سکوتی، متولد شهر دارالکلاب استان مازندران بود. به نقل از خودش و همچنین اشعار موجود در دیوان شعرش، در سن خردسالی (هفت سالگی) دچار بیماری حصبه می شود. در عالم خواب می بیند در بیابانی در حال حرکت است.

 

به نقل از پدر:

از دور اتاقی را می بینم. بسیار تشنه و خسته وارد اتاقی می شوم. منبری آنجا بود. سیدی نورانی نیز کنار منبر بود. گفتم تشنه ام. ظرف آب بسیار خنکی به من داد و نوشیدم. پرسیدم: شما که هستید؟ فرمودند: من پیغمبر هستم(حضرت محمد ص). در عالم خواب پیامبر می فرمایند: از این آب که نوشیدی، هم بیماری تو علاج شد و هم نطقت به شعر باز شد.

 

از آن آبی که خوردی شد برای تو دوا

به علاوه عمر تو باقی عزاداری کنی

نطق تو گویا شد   شعر تعزیه جاری کنی»

 

مرحوم سکوتی از آن پس، اشعار تعزیه می سراید و به اجرای تعزیه مشغول می شود. در زمان احمد شاه قاجار که نوجوان بود، به تعزیه خوانی می پردازد. بعد از مدتی با گروهی از اهل خانه و دوستان حرکت کرده و در شهرهای مختلف به تعزیه خوانی مشغول می شود. روزی جلو درب حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع) مشغول تعزیه خوانی بود که یکی از اهالی شهر سیدان، اجرای ایشان را می بیند و از آنها دعوت می کند که برای اجرا به سیدان بروند. مرحوم سکوتی به همراه گروه، به سیدان رفته و به اجرای تعزیه مشغول می شوند. دیالوگ هایی که در مراسم تعزیه اجرا می شوند، همه از سروده های مرحوم سکوتی بزرگ و پسرش میرزا هادی است که هم اکنون در قید حیات می باشد.

 

جایگاه رنگ ها و نواها در تعزیه:

به هنگام تماشای تعزیه، همواره با لباس هایی به رنگ های سبز، قرمز، سفید و زرد روبرو می شویم که از قدیم تاکنون، همیشه ثابت بوده اند.

 

طبق مطالعات و بررسی هایی که در این مدت انجام شد و به گفته محسن سجادیان، یکی از تعزیه خوانانی که مدت زیادی را صرف مطالعه کتب مختلف در زمینه تعزیه نموده است، دلیل ثابت بودن این رنگها، در تمام تعزیه ها برمی گردد به «معنا بخشیدن به نقشی که بازیگر ایفا می کند». به طور مثال، در تمام تعزیه ها، “انبیا خوان” رنگ سبز می پوشد که نشان هاشمیون(سید بودن) است و آرامش و اطمینان را به همراه دارد. رنگ قرمز همواره نشان جنگ و جدال است که “اشقیا خوان” آن را می پوشد. رنگ سفید نشان صلح است و پیام دوستی و نشان پاکی است که همیشه در تعزیه بازیگر نقش “مسلم ابن عقیل” این رنگ را بر تن می نماید. اما رنگ زرد که نشان پشیمانی و ندامت است که آن را “حر ابن ریاحی” می پوشد زیرا که بعد از بستن آب بر روی امام حسین و یارانش، از کرده خود پشیمان شد و به سوی امام(ع) بازگشت.

 

Picture 1264

نواها و موسیقی:

در اجرای تعزیه، موسیقی نقش مهمی دارد و در صحنه های مختلف، از نواها و دستگاه های مختلف موسیقی سنتی استفاده می شود. به طورکلی می توان نواهای به کار رفته در تعزیه را به شرح زیر دسته بندی نمود:

 

به هنگام ورود امام(ع) به صحنه تعزیه و به هنگام حزن و اندوه، “ماهور” نواخته می شود. به هنگام ورود و اجرای علی اکبر، “چهارگاه” و به وقت جنگ و ورود اشقیا “شور” نواخته می شود.

 

زمانی که آوازها در حال اجراست، “افشاری” و زمان شهادت ها نیز “دشتی” نواخته می شود.

 

سمیه رعیتی

هفته نامه مرودشت

Picture 1232 Picture 1233 Picture 1234 Picture 1236 Picture 1237 Picture 1240 Picture 1241 Picture 1242 Picture 1243 Picture 1246 Picture 1248Picture 1251 Picture 1253 Picture 1254 Picture 1256 Picture 1257 Picture 1258  Picture 1265 Picture 1267 Picture 1268 Picture 1277Picture 1278 Picture 1280 Picture 1283 Picture 1286 Picture 1289 Picture 1291 Picture 1292 Picture 1293 Picture 1295 Picture 1297 Picture 1302Picture 1304 Picture 1305 Picture 1307 Picture 1315 Picture 1319 Picture 1323 Picture 1326 Picture 1337 Picture 1338 Picture 1342 Picture 1343Picture 1344 Picture 1345 Picture 1347 Picture 1350 Picture 1351  Picture 1354 Picture 1355 Picture 1357  Picture 1361


ويژه نامه
تعداد شماره ها: 1
  • دريافت مرودشت
  • آرشيو
  • تازه های خبر
    پیشنهاد سردبیر