۱۱:۲۶:۰۲ - جمعه ۶ آذر ۱۳۹۴
مرد‌م پاسارگاد از جناح بازی‌های سیاسی خسته شد‌ه‌اند‌/ لابیگری سیاسی در پاسارگاد، آری، یا نه؟
طنین پاسارگاد نوشت: در اینجا به نکاتی درباره ی یکی از مهمترین موانع توسعه و پیشرفت شهرستان پاسارگاد یعنی “قربانی کردن مردم در راه سیاست”  اشاره می شود و  همه شهروندان این شهرستان این موضوع را به خوبی در طول زندگی خود لمس کرده اند.   مسلمأ منظور این نوشته آن دسته از مسئولان و

e676801

طنین پاسارگاد نوشت: در اینجا به نکاتی درباره ی یکی از مهمترین موانع توسعه و پیشرفت شهرستان پاسارگاد یعنی “قربانی کردن مردم در راه سیاست”  اشاره می شود و  همه شهروندان این شهرستان این موضوع را به خوبی در طول زندگی خود لمس کرده اند.

 

مسلمأ منظور این نوشته آن دسته از مسئولان و کسانی نیستند که دل در گرو توسعه و پیشرفت شهرستان پاسارگاد  داشته و با هر دیدگاهی که دارند، اولویت اول آنها مردم است وبی هیچ ادعایی با دل و جان به مردم این شهر خدمت می کنند.

 

تجربه نشان داده است که شهرستان پاسارگاد از مشکلاتی ریشه ای رنج می برد که با آمدن و رفتن یک دولت حل نمی شود و این مشکلات هم یک شبه بوجود نیامده اند، بنابراین سوال اینجاست که این چه دردی است که همیشه مردم پاسارگاد از اوضاع شهر نالان هستند  و همه جا صدای اعتراضشان بلند است.

 

این یک مساله است و مسایل اجتماعی نیز تنها معلول یک علت نیستند و شکی نیست که مردم هم در به وجود آمدن مشکلات بی تقصیر نبوده اند اما به دلیل پیچیده بودن ساختار اجتماعی خاص پاسارگاد و تنوع قومی و آداب و رسوم و سبک زندگی متفاوت در حال حاضر داوری در این زمینه سخت است و در این نوشته فعلا به نقش حاکمان و مسولان پرداخته می شود.

 

روی سخن  با کسانی است که مردم را فراموش و پاسارگاد را قربانی جناح بازی و زد و بند های سیاسی خود کرده اند، کسانی که می توانستند به پاسارگاد خدمت کنند و نکردند و نمی کنند و  کسانی که راه رفتن شان هم سیاسی است،کسانی که خوشایندی مافوق برایش بالاتر از رضایت مردم است.

 

 مردم از دعواهای سیاسی شما خسته شده اند، مردم از جناح بازی شما به ستوه امده اند، مردم را رها کنید با این  رنج بی حساب.

 

 وقتی در پاسارگاد با همین مردم زندگی می کنی و درد و رنج مردم را از نزدیک می بینی، وقتی فلاکت و فقر مردم و وقتی خشکسالی های پیاپی، وقتی کشاورزان ورشکسته  را می بینی،وقتی بیکاری جوانان ونبود صنعت در شهرستان را می بینی، دلت می گیرد.

 

دلت می گیرد از اینکه چاله های جاده روستای من از زمانی که بچه دبستانی بودم  وجود داشتند و هنوز هم خیابان امامزاده همان چاله ها وهمان ظاهر چهل سال پیش را دارد.

 

هنوز هم تریلی های از مرکز شهر عبور می کنند، هنوز هم باید منتظر له شدن کودک بی گناه در زیر چرخ های کامیون، حین بازی کردن باشیم، هنوز باید مثل شمع آب شدن جوان بیکار خود را ببینیم و باز هم حکایت “از ما اصرار و از مسئولان انکار “همچنان باقی است.

 

دلمان می گیرد از برخی مسئولانی که در وقت اداری در اتاق کار رئیس قهقهه می زنند و چای می خورند و پیرزن هفتاد ساله جلوی اتاق او منتظر است و منشی رئیس اداره به او می گوید، رئیس جلسه دارد.

 

اما وجود احزاب در بسیاری از کشورهای توسعه یافته دنیا باعث پیشرفت آنان شده است، سیاسیون در آنجا آزادانه و به طور شفاف کار سیاسی می کنند و برنامه های شان مشخص است و طبیعی است که افراد یک حزب که برنامه هایشان یکدست و هم سو باشد بهتر می توانند کار انجام دهند و کشورشان را اباد کنند.

 

اگرچه رقابت های حزبی قبل از انتخابات در آنجا بسیار شدید است، اما پس از پیروزی یک حزب و شکست حزب دیگر رقابت ها پایان می یابد و همه یکدست و یکسان برای آبادانی کشورشان تلاش می کنند، در آنجا افراد به خودی و غیر خودی تقسیم نمی شوند، اما در کشور ما به دلایل زیادی که در این یادداشت نمی گنجد، هرگز احزاب و گروهها نتوانسته اند آنچنان که باید به مردم خدمت کنند و کشور را بسازند.

 

 و اما پاسارگاد هم همچون تمام ایران به چپ و راست تقسیم شده است به چپی ها و راستی ها، تنها نامشان اصلاح طلب و اصول گراست.

 

در پاسارگاد چپ و راست بودن بعضی افراد بستگی به این دارد که  در دوران مختلف سیاسی پست و مقامی داشته است یا نه یا به فلان طایفه وصل هستند یا نه، و این است حکایت پاسارگاد.

 

در آستانه ی اتنخابات هم که شور و هیاهوی سیاسی بالاست دوباره کاندیداها با مردم مهربان می شوند و بازار روسای قبایل و طوایف داغ می شود و بعضی از کاندیداها در آن زمان دوباره شروع به نسب شناسی می کنند و به هر روستا و طایفه ای که می رسند اصرار دارند شجره نامه خود را به آنان وصل کنند.

 

اگر پاسارگاد ارث پدری یک گروه خاص بود، هرگز در تصمیم گیری ها دخالت نمی کردیم و اصلا نگران هم نبودیم اما وقتی که هر تصمیم اشتباهی مستقیما با سرنوشت ما گره خورده است و دودش به چشم مردم می رود،نمی توانیم بیش از این ساکت باشیم.

 

اینکه بعد از هر تغییر و تحول افرادی کنارمان ظاهر شوند که سعی کنند عقیده و تفکر تند و غیر منطقی خود را بر ما دیکته کنند و گاه بر خواسته های خود تاکید کنند و ما را زیر منگه فشارهای روانی و جریانی قرار دهند غیر طبیعی نیست، اما توان رجال سیاسی  ومسولان شهرستان پاسارگاد درست همین جاست که در برابر این آزمونهای سخت قرار گیرند و محک خورند، و سربلند بیرون آیند، وگرنه قبول مسئولیت برایشان نه شایسته است و نه جایز!

 

محکی که اگر سربلند از آن بیرون آیند حمایت لایه های مختلف مردم را که مهمترین پشتوانه ما و انقلاب اسلامی ماست در آن بدست می آید و اگر تسلیم شوند خواست و اراده مردم آنها را به راحتی کنار خواهد زد!

 

موفقیت می تواند همیشه در نزدیکی ما گام بردارد به شرطی که همواره صدای رضایت مردم را کنارمان بشنویم و این موضوع در ابتدا لازمه اش این است که مجالی برای شنیدن صدای مردم ایجاد کنیم که جریان خبری شهرستان یکی از همین ارکان است که این مجال را برایمان ایجاد می کند و بی اعتنایی به آن غفلت است و دوری از حقایق جاری در توده های مردم.

 

امروز وقت آن رسیده که همه تصمیمی نو گرفته و با همتی تازه به میدان بیاییم تا بتوانیم امیدوار باشیم بستر نفاق و چند صدایی از شهرستان رخت بربسته و بتوانیم صدای نویدبخش شهرستانی آباد و در خور نام شهرستان فرهنگی وتاریخی پاسارگاد را از آن بشنویم.


ويژه نامه
تعداد شماره ها: 1
  • دريافت مرودشت
  • آرشيو
  • تازه های خبر
    پیشنهاد سردبیر