۶:۱۱:۰۶ - چهارشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۳
پاسخ شاعر ارسنجانی به ناصر فیض!
به گزارش ارسن نیوز، ناصر فیض از شاعران کشورمان است که این روزها به عنوان یکی از داوران برنامه “قند پهلو” شناخته می شود که قبلاً یکی از از اشعار این شاعر طنز پرداز را در قسمت خواندنی ها به مخاطبان عزیز ارائه داده بودیم: باید که شیوه‌ی سخنم را عوض کنم شد، شد، اگر

به گزارش ارسن نیوز، ناصر فیض از شاعران کشورمان است که این روزها به عنوان یکی از داوران برنامه “قند پهلو” شناخته می شود که قبلاً یکی از از اشعار این شاعر طنز پرداز را در قسمت خواندنی ها به مخاطبان عزیز ارائه داده بودیم:

باید که شیوه‌ی سخنم را عوض کنم
شد، شد، اگر نشد، دهنم را عوض کنم

گاهی برای خواندن یک شعر لازم است
روزی سه بار انجمنم را عوض کنم

از هر سه انجمن که در آن شعر خوانده‌ام
آنگه مسیر آمدنم را عوض کنم

در راه اگر به خانه‌ی یک دوست سر زدم
این‌بار شکل در زدنم را عوض کنم

وقتی چمن رسیده به اینجای شعر من
وقت است قیچی چمنم را عوض کنم

باید پس از شکستن یک شاخ دیگرش
جای دو شاخِ کرگدنم را عوض کنم

وقتی چراغ مه شکنم را شکسته‌اند
باید چراغ مه‌شکنم را عوض کنم

عمری به راهِ نوبت ماشین نشسته‌ام
امروز می‌روم لگنم را عوض کنم

با من برادرانِ زنم خو ب نیستند
باید برادرانِ زنم را عوض کنم!

دارد قطار عمر کجا می‌برد مرا؟
یارب! عنایتی! تِرَنم را عوض کنم

ور نه ز هول مرگ زمانی هزار بار
مجبور می‌شوم کفنم را عوض کنم

پیراهنی به غیر غزل نیست در برم
گفتی که جامه کهنم عوض کنم

«دستی به جام باده و دستی به زلف یار»
پس من چگونه پیرهنم را عوض کنم؟

( شعرم اگر به ذوق تو باید عوض شود
باید تمام آنچه منم را عوض کنم

دیگر زمانه شاهد ابیات زیر نیست
وقتی که شیوه کهنم را عوض کنم

مرگا به من که با پر طاووس عالمی
یک موی گربه وطنم را عوض کنم)

آقای جعفر زارع (خوشدل) از شاعران شهرستان ما و از مخاطبان “ارسن نیوز” پاسخی را به این شعر ناصر فیض سروده و برای ما ارسال نموده اند که خواندنش خالی از لطف نیست:

پاسخ به جناب ناصر فیض:

ناصر تو شیوه ی سخنت را عوض نکن
سنجیده  گفته ای دهنت را عوض نکن

در رادیو بخوان همه اشعار خویش را
روزی سه بار انجمنت را عوض نکن

برگرد از همان ره هرروزبا شتاب
هرگز مسیر آمدنت را عوض نکن

درراه اگر به خانه ی یک دوست سرزدی
امروز شکل درزدنت را عوض نکن

وقتی چمن رسیده به  اینجای  شعر تو
آن تیغ قیچی چمنت را عوض نکن

وقتی شکسته شاخ کرگدنت، بچگی نکن
اکنون دوشاخ کرگدنت را عوض نکن

جداً ببین چراغ مه شکنت  را  شکسته اند؟
بی خود چراغ مه شکنت را عوض نکن

گرچه به راه نوبت ماشین نشسته ای
قدری درنگ کن لگنت را عوض نکن

شاید که دیو مست برادر زنت شود
حالا برادران زنت را عوض نکن

دارد قطار عمر ترا می برد بهشت
این بهتر است !نه، ترنت را عوض نکن

از چه زهول مرگ زمانی هزار بار
رنجور می شوی؟ کفنت را عوض نکن

« دستی به جام باده ودستی به جام یار»
“خوشدل” بمان و پیرهنت را عوض نکن…


ويژه نامه
تعداد شماره ها: 1
  • دريافت مرودشت
  • آرشيو
  • تازه های خبر
    پیشنهاد سردبیر