به گزارش طنین پاسارگاد، در ایام  هفته دفاع مقدس به سراغ  رزمندگانی می رویم که عاشقانه به ندای « هل من ناصر ینصرنی » رهبرشان لبیک گفتند.

در این میان قرار مصاحبه را با رزمنده ای گذاشتیم که سادگی درکلام، لبان همیشه خندان، سرخی صورتش و بی ریایی در رفتارش موج میزند.

حضور در منزل این رزمنده راحت ترین مکان در باب مصاحبه با وی بود.رزمنده ای که چند ترکش را به یادگار ازجنگ در سر وبدن خود نگه داشته است و با مصرف داروهای زیاد روزانه خاطرات جنگ ودفاع مقدس را ورق می زند.

این رزمنده در ابتدای گفتگوضمن تبریک هفته دفاع مقدس، به درخواست خبرنگار طنین پاسارگاد بیوگرافی مختصری از خود بیان کرد: محمد علی موسوی  متولد ۱۳۴۱، رزمنده ۸ سال دفاع مقدس و جانباز ۳۷ درصد مغز واعصاب هستم.در سال ۱۳۶۹ ازدواج و حاصل این ازدواج یک فرزند دختر که دانشجو ویک فرزند پسر کلاس هفتم می باشد.

چه سالی به جبهه رفتید؟

بعد از پایان تحصیلات دبیرستان در سن۱۸ سالگی و آذر ماه۱۳۵۹ به جبهه های نبرد حق علیه باطل رفتم.

 چه مدت در جبهه حضور داشتید؟

۶۰ ماه معادل ۵ سال  به عنوان بسیجی داوطلب در جبهه حضور داشتم .

 با کدام یک از فرماندهان ایرانی همرزم بودید؟

فرماندهان سرافراز جنگ سردار اسدی و سردارنبی الله رودکی

 برخورد خانواده در اعزام شمابه جبهه چگونه بود؟

من در خانواده ای بزرگ شدم که واژه ی دفاع و رشادت برایشان تازگی نداشت. با آغاز جنگ پیش از اعزام در سن ۱۸ سالگی در بسیج  فعالیت و کمک می کردم؛ خانواده با حضور من در جبهه کاملا موافق بودندو به تصمیم وانتخاب من احترام می گذاشتند.

 آیا با همرزمانتان هنوز ارتباط دارید؟ چند تن از همرزمان شهیدتان را نام ببرید؟

با تعدادی این عزیزان در ارتباط هستیم روز به روز این دوستی مستحکمتر می شود. (با آهی که کشید اسامی دوستانش را اینگونه نام برد) .شهید محمود عوض زاده و دیگر شهدای شهرستان که در اینجا به همه آنها نمی توان اشاره کرد.

خاطره ای از جنگ برایمان بگویید؟

باور کنید همه جنگ خاطره بود و برای تک تک لحظاتش می شود کتابها خاطره نوشت. اما خاطره ای که در ذهنم مانده مختصرش این   است که در منطقه خرمشهر وآبادان بودیم وبلافاصله پس از حرکت ما با اتوبوس ، شهید تند گویان در آن منطقه اسیر شد و هنوز در ذهن تک تک ما مانده که اگر دقایقی آنجا مانده بودیم با شهید تند گویان اسیر بعثی ها می شدیم.

 اگر دوباره جنگی روی دهد حاضر به شرکت فرزندانتان در جبهه خواهید بود؟

ما همان آدم قدیم هستیم بدون کوچکترین نقطه ضعفی، روز به روز بر ارادتم به انقلاب و ولایت فقیه افزوده شده ولی کاسته نشده است.

فرزند پسری دارم  و مطمئنا تشویقش می کنم که در جنگ و هر جایی که  برای دفاع از وطنم  نیاز باشد، شرکت کند، و خودم نیز حتما همانگونه که هر زمان انقلاب نیاز داشته در صحنه حاضر بودم دوباره هم شرکت خواهم کرد.

چه درس هایی از جبهه گرفتید؟

ایثار، از خود گذشتگی، خدمت رسانی.

 نقش امام راحل در جبهه ها چگونه بود؟

نفس امام (ره) گرم بود؛ لازم بود یک کلمه بفرمایند که جبهه ها نیاز به نیرو دارد، صبح روز بعد مردم روستایی و شهری درشهر ما و.تمام نقاط شهرستان برای اعزام به جبهه صف می کشیدند. اسم امام وقتی در جبهه ها برده می شد تبرکی برای بچه ها بود و نیروی عجیبی به رزمندگان داده می شد.

از احساس خود در هفته دفاع مقدس بگویید؟

گفتنی نیست و فقط خود می دانم که با آغاز این هفته چه خاطراتی برایم تداعی می شود. کسانی که حضور فعال درآن زمان داشته اند این هفته را به سختی طی می کنند و در یک کلام با اشک و آه چطور می شود فراموش کرد همرزمان و دوستانی که با هم بزرگ شدیم و اینکه آنها رفته و ما را جا گذاشتند. چگونه می شود تحمل کرد شبهای خاطره انگیز و سرشار از معنویت جبهه ها را، چگونه تحمل کنیم دوری مردان خدایی را و آنهمه اخلاص و برادری را؛ گذراندن این هفته خیلی سخت است.

هم اکنون به چه کار ی مشغول هستید؟

بنده پس از پایان جنگ ادامه تحصیل دادم وهم اکنون فوق لیسانس مشاوره دارم و در آموزش وپرورش و قبل از آن در یکی از بانکها مشغول به خدمت بودم.

فرق جوانان زمان دفاع مقدس با جوانان امروز در چیست؟

حونان امروز هم مانند آن زمان با غیرت هستند اما موضوعی که باید جوانان ونوجوانان امروز درک کنند موضوع ماهواره ها و جنگ نرم دشمن و همچنین تربیت اسلامی است که در این زمینه آموزش وپرورش باید نقش موثرتر وفعالتری داشته باشد.

یک دعا برای جوانان ؟

خدواند متعال همه ما و جوانان ما رابه راه راست هدایت بفرماید.

 سخن آخر

فرصت های پیش رو را غنیمت بشماریم و پای درس رزمندگان بنشینیم و ازگنجینه های معنوی درون سینه ی آنها مطلع و ره توشه کارمان قرار دهیم؛ اگر کاهلی کنید خود متضررمی شوید.