۱۵:۲۳:۴۸ - پنجشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۴
تحلیل های آبکی: اندر ماجرای لزوم پرسشگری و نظارت عمومی ودل من دارد از خشکیش می ترکد، چون دل یاران که در هجران یاران و سایر قضایا…
توضیح: ما یک روز به این شیخ علی عزیزتر از جانمان از سر تفنن و مزاح عرض نمودیم که: «جان برادر، طنز رها کن و جامه جدّ بپوش که سخنت بیش ازین نیوشیده گردد». اینک که نتیجه آن اِبرام را می بینیم از کرده خویش پشیمانیم و نادم. اینک باید مارادونا را رها نموده و

توضیح: ما یک روز به این شیخ علی عزیزتر از جانمان از سر تفنن و مزاح عرض نمودیم که: «جان برادر، طنز رها کن و جامه جدّ بپوش که سخنت بیش ازین نیوشیده گردد». اینک که نتیجه آن اِبرام را می بینیم از کرده خویش پشیمانیم و نادم. اینک باید مارادونا را رها نموده و به ساق ورزشی شیخ خودمان چنگ زنیم که گلی به کیسه مان نیندازد!

به نیت نگاه داشتنش بر پای، دست در مطلب بردیم و قامتش کوتاه کردیم. چه بزرگا مردی است این شیخ که من میشناسم! امید که بخشش او دامان ما را بگیرد و گرنه از تیغ قلمش نه مجال فرار است و نه احتمال قرار!

 

***ali-keshavarzi

هفته نامه مرودشت، علی کشاورزی-

گلی چو روی او، به دست من رسد روزی؟

هیهات، هزار سال دگر، گر چنین بهار آید.

*****

 

به نظر من بلایی مخرب تر و بدتر از فرصت سوزی نیست. از حضرت علی (ع) نقل شده است که فرموده اند:

 

“فرصت ها، همانند ابرهای بهاری هستند، فرصت های خوب را قدر بدانید”

و هم چنین فرموده اند: “از دست دادن فرصت ها، موجب اندوه است”

 

ما فکر می کنیم که تمام این فرصت سوزی ها، تقصیر خودمان است، به عبارت دیگر، زمانی که حرف از فرصت سوزی می شود، خود را سرزنش می کنیم که مثلا چرا وقتی که می توانستم، درسم را خوب نخواندم یا چرا فلان معامله را انجام ندادم یا چرا چنین کردم و چنان نکردم. اما گاهی کسان یا چیزهای دیگری هستند که از ما فرصت بیشتری به یغما می برند.

 

موبایل و به دنبالش “واتس آپ” و “تلگرام” و “فیس بوک” و سایر ابزارهای فضای مجازی با شما چه می کند؟

 

برنامه های تلویزیون، اعم از وطنی و خارجی چه قدر از سرمایه ی وقت شما را به یغما می برد؟

 

یک طرح مسخره ترافیکی با وقت و هزینه سوخت شما می کند؟

 

یک معلم مدرسه یا استاد دانشگاه که به ناحق بر این جایگه تکیه زده، چگونه فرصت های علمی شما را به باد فنا می دهد؟

 

یک دولت، طی هشت سال، ایران را در معرض شدیدترین تحریم هایی که تاکنون در جهان، بر کشوری تحمیل شده، قرار داد و کشور را تا آستانه جنگ پیش برد.

 

طی چهار دهه ی گذشته، در جهان، اقتصادهایی پا به عرصه ی جهانی گذاشته اند که پیش از این یا به عنوان کارگر در ایران کار می کرده اند یا مقروض ترین کشور دنیا بوده اند یا شیوخ آن ها، هم چون وحوش بر سر خوان غذا می نشسته اند، اما امروز همان ها، به کشور ما کالاهای صنعتی و کشاورزی صادر می کنند.

 

به عنوان مشتی از خروار:

– کره ی جنوبی، حتی تا دهه ی ۸۰ میلادی، کارگرانش در پتروشیمی مرودشت کار می کردند.

 

– فیلیپن، صادر کننده ی کارگر خانگی (کلفت) به ایران بود.

 

– برزیل، مقروض ترین کشور دنیا در دهه ی ۸۰ میلادی، هم اکنون دومین کشور دنیا از لحاظ رشد اقتصادی، صادر کننده ی گوشت و محصولات صنعتی به ایران است.

 

– در اینترنت به دنبال فیلم ضیافت ناهار شیخ امارات در ۴۰ سال قبل بگردید، حال و روز ۴۰ سال قبل شان را بنگرید، این کشور امروز ۶۰ درصد واردات ایران را پوشش می دهد و تبدیل به بزرگترین مرکز مالی جهان شده است.

 

– از کشورهایی مثل سنگاپور و هند و تایوان و ویتنام هم در عرصه اقتصاد جهانی نامی نبود و اکنون این ها برای خودشان اعتباری جهانی کسب کرده اند.

 

این ها نیست مگر این که ما اغلب در حال فرصت سوزی هستیم، یک بار در تمام عمر تجارت نفت، قیمت نفت به بالای ۱۰۰ دلار رفت، اما ما به جای سرمایه گذاری در زیرساخت های اصلی کشور، به کارهای غیر ضرور پرداختیم.

 

یک بار و فقط برای یک بار، مرزهای اقتصادی آذربایجان و ارمنستان و تاجیکستان و ترکمنستان، به روی مان گشوده شد، آنان به خاطر تعلق به سرزمین مادری که روزی ایران، مادر همه ی آن ها بوده، زبان مشترک با ایران مخصوصا تاجیکستان، ضدیت با ترکیه در کشوری مثل ارمنستان و پیوند زبانی آذری های بالای ارس با آذری های میهن عزیزمان، آغوش اقتصادی خود را به روی ما گشودند.

 

متاسفانه به دلیل عدم نظارت و فقدان برنامه ای جامع، آن قدر اجناس بنجل و تقلبی به آن ها قالب کردیم که آن ها از طلا گشتن پشیمان شدند و الان بازارهای آنان در اختیار ترکیه و کشورهای غربی است.

 

در اقلیم کردستان نیز همین ماجرا رفت.

 

سیب زمینی و برخی تولیدات کشاورزی ما یا دفن می شود یا به زیر قیمت تمام شده، به فروش می رود، اما توان صادر کردن آن به کشوری حتی در سطح افغانستان را نداریم.

 

این ها مسایل کلان کشوری است و شاید هر یک از ما بگوییم خوب از دست ما چه کاری ساخته است؟

 

قبول، اما در برخی امور که می توانیم موجب تغییر شویم، می توانیم با پرسشگری معقول از شهردار، فرماندار، نماینده ی شهرستان و سایر مسئولین، نشان دهیم که نسبت به شهر و سرنوشت خود بی تفاوت نیستیم.

 

اگر از روند اداره ی شهرت ناراضی هستی، چرا در انتخاب شورای اسلامی شهرت دقت نمی کنی؟ چرا در مورد آن دسته شهردارانی که تاکنون به واسطه ی انتخاب همین آقایان، شهر را از توسعه و پیشرفت بازداشته اند، ایشان را به چالش نمی کشید؟

 

اگر از کیفیت فضای آموزشی و مربیان کانون زبان ایران رضایت ندارید، چرا دم فرو بسته اید و اول هر ترم، نخستین کسی هستید که برای ثبت نام مراجعه می کند؟

 

اگر از وضعیت شهر و منطقه ات رضایت نداری، چرا برای نمایندگی مجلس، شخص توانمند و متعهدی را انتخاب نمی کنی؟ چرا بعد از انتخاب، او را مورد سوال قرار نمی دهی؟

 

چه بد است روزگار جمعیتی که به جای پرسشگری شجاعانه، دست به لودگی می زند و برای افراد و جریانات و اتفاقات، جک و لطیفه می سازد، چهارسال یک شخص را در سمت نمایندگی رها می کند، حداکثر هنرش این است که دفعه ی بعد به شخص دیگری رای می دهد و به گمان خودش، انتقام عهد ماضی را گرفته است. حالا اگر شد، چند تا جک هم برایش می سازد!

 

نه این طور نیست رسم دنیا، باید نمایندگان مجلس را به چالش کشید، این حق من است چون رأی من و امثال من او را به جایگاه نمایندگی رسانیده است و طبیعی است که از او بپرسیم شما که وکیل ما بوده اید، برای ما (دقت کنید ما نه من) چه کرده ای؟

 

باور کنید که به باور مسئولینی که در دیگر جاها نیز خدمت کرده اند، مردم مرودشت خیلی به “سکوت” علاقه دارند.

 

پرسشگری مردم، همواره سیستم را هم چون سوهان، صیقل می دهد و علاوه بر این که از زنگ زدگی و فساد آن جلوگیری می کند موجب جلا و درخشش آن می شود. پس عدم پاسخ خواهی شما از مسئولین علاوه بر احتمال ابتلا ایشان به فساد، موجب تضعیع حقوق شما نیز می گردد.

 

در قانون اساسی و سایر قوانین کشور، موارد زیادی از نظارت و پرسشگری و پاسخ دهی مسئولین و نهادها و ادارات، پیش بینی شده است، اما به جرات می توان گفت که هیچ نظارت و پاسخ خواهی به قوت نظارت مردمی نیست.

 

گاهی با مبلغی رشوه می توان کاری کرد که بازرس مواد خوراکی از وظیفه قانونی خودش مبنی بر نظارت بر سلامت و بهداشت مواد اولیه و مواد تولیدی سر باز زند اما زمانی که مردم نسبت به خرید آن ماده ی خوراکی واکنش نشان دهند، تولید کننده ی آن چاره ای جز اصلاح خود ندارد.

 

صنایع خودرو سازی را دیدید؟ پول پیش می گرفتند و بعد از یکسال یک کالای بی کیفیت تحویل می دادند، آخرش مجبور شدند دست به تبلیغات فراوان بزنند برای پزشکان، مهندسین، معلمان … که های بیایید که “آتیش زدم به مالم” و بعدش هم آن فتوای وزیر، مبنی بر خائن بودن تحریم کنندگان خودرو و این وام ۲۵ میلیونی و سایر قضایا…

************

 

این همه مقدمه گفتیم تا به یک مطلب برسیم:

 

نماینده ی محترم مردم و سایر مسئولین محترم

 

با سلام و دعای خیر

همان طور که می دانید اقتصاد شهرستان مرودشت، بر دو محور عمده و یک محور فرعی استوار بوده است. محورهای عمده عبارتند از بخش کشاورزی و بخش صنعت و محور فرعی هم شامل خط ترانزیت جنوب به مرکز می شد.

 

به واسطه ی اتوبان جدید و خط آهن، نقش مرودشت در خدمات ترانزیتی عملا به صفر نزدیک شد و با راه افتادن آزاد راه جدید که ایزد خواست را به اقلید و کامفیروز و شهرک صدرا وصل می کند، این نقش کاملا منتفی می شود.

 

با تعطیلی شرکت های بلفر، آزمایش، دادلی، مجتمع صنعتی گوشت و چرمینه، از نفس افتادن کارخانه ی قند به دلیل واردات بی رویه شکر به کشور، می توان گفت که محور صنعتی شهرستان نیز، نابود شده است. لطفا چند تا کارگاه خیارشور و تولید رب گوجه و ترشی را در آمار صنعت نیاورید چون آمار نیروی کار تمام این کارگاه ها فقط به اندازه ی کارگران آزمایش یا مجتمع گوشت نمی شود.

 

بنابراین فقط می ماند، بخش کشاورزی. دو رود اصلی ما شامل رود سیوند و کر، خشکیده اند. قنات ها و چشمه سارها خشک شده اند. پشت سدها آبی نیست و مختصر آب موجود را هم برای مصرف شهرنشینان عزیز ذخیره کرده اند. بگذریم که سد سیوند، آب جاری در مسیر رودخانه ی سیوند را به شکاف های کوه دره ی بلاغی سوق می دهد.

 

سطح ایستایی آب از ۱۲ متر بسته به مناطق مختلف به ۱۰۰، ۲۰۰ تا ۳۵۰ متر رسیده است. آب بسیاری از مناطق چنان شور شده که به ای سی بالای ۵۰۰۰ رسیده است.

 

اقتصاد روستاییان بر کشاورزی استوار است و اقتصاد شهرها بر اقتصاد روستاهای حوضه ی نفوذشان.

نیک می دانم که مسئولیت نابودی این محورهای اقتصادی اصلی و فرعی که بر شمردیم بر عهده ی شخص خاصی نیست، سوال این است که مسئولین محترم، برای مردم کشاورز این مناطق چه تدبیری اندیشیده اند و چه کرده اند؟

 

امیدوارم پاسخ ها، از جنس پاسخ های ملموس باشد، یعنی اقداماتی باشد که مردم اثر آن را دیده باشند.

 

بار دیگر توجه را به این نکته جلب می کنم که شما عامل این مشکلات تلقی نمی شوید، می خواهیم بدانیم شما برای کشاورزان آسیب دیده ای که به این وضعیت مبتلا شده اند، چه کرده اید و چه طرح هایی داده اید؟

***********

 

اگر شما به داد کشاورزان مناطق ابرج یک و دو، کربال، بخش مرکزی، آسه چپ و خفرک و … نرسید، چه کسی باید به داد آن ها برسد؟

  1. حضرت دوست   بهمن ۲, ۱۳۹۴  

    بسیارعالی بود مثل همیشه.سپاس


ويژه نامه
تعداد شماره ها: 1
  • دريافت مرودشت
  • آرشيو
  • تازه های خبر
    پیشنهاد سردبیر