۱۵:۲۹:۲۶ - چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۹۵
شماره ۲۹۲ هفته نامه مرودشت منتشر شد
به گزارش “پارس دشت” دویست و نود و دومین شماره هفته نامه مرودشت منتشر شد.  نسخه pdf این نشریه، جهت استفاده علاقه مندان، در قسمت پیشخوان مطبوعات شهرستان مرودشت سایت “پارس دشت” قرار داده شده است.   هفته نامه مرودشت- ۲۹۲  

copy-of-marvdasht

به گزارش “پارس دشت” دویست و نود و دومین شماره هفته نامه مرودشت منتشر شد.  نسخه pdf این نشریه، جهت استفاده علاقه مندان، در قسمت پیشخوان مطبوعات شهرستان مرودشت سایت “پارس دشت” قرار داده شده است.

 

هفته نامه مرودشت- ۲۹۲

 

  1. کمال زارعی   بهمن ۴, ۱۳۹۵  

    💥اخراج گسترده نیروهای مرودشتی پتروشیمی شیراز💥
    ✨کمال زارعی فعال سیاسی اجتماعی فارس مرودشت✨
    🔴شروع قربانی کردن را از حراست کلید زدند😡

    در پیش روی چشمانمان جوانان شهرمان را قلع و قمع کردند و نفس بر نیاوردیم.
    همشهریان گرامی، مسئولان، اصحاب رسانه، امام جمعه محترم و فرماندار و شورای شهر متخصص!!
    تراژدی غم انگیز ما از ده سال پیش شروع شد، در آن زمان ما چندین نفر از جوانان مرودشت با آغاز ساخت پتروشیمی با نام شهرمان با خوشحالی و غرور وصف نشدنی در قسمتهای مختلف این طرح از جمله مکانیک،برق،تعمیرات،عمران،جوشکاری، حراست مشغول بکار شدیم، با نام نیروی کار پتروشیمی شهدای مرودشت.
    در تمام این سالها هر روز صبح که به محل کار میرفتیم بمحض ورود به طرح با دیدن تابلوی ورود(طرح پتروشیمی شهدای مرودشت)با انرژی و غروری بسیار کارمان را شروع میکردیم. سالها به همین منوال گذشت، خاکبرداری های نفس بر و خفه کننده، بتن ریزیهای متوالی و چندین شبانه روزی ، نصب هزاران استراکچر، آغاز لوله کشی های گسترده صنعتی، پرتو نگاریهای بسیار زیاد با اشعه سرطانزا، عقیم کننده و کشنده گاما ، با خوشحالی نصب تجهیزات و دستگاهها، آغاز صداهای کر کننده بخار در لوله هاو…
    تمام اینها را با جان و دل خریدیم و جوانیمان را در قبالش دادیم با این امید که اینجا پتروشیمی شهدای مرودشت است.
    📍اما به یکباره همه چیز دگرگون شد.
    زمانیکه طرح تکمیل گردید وآماده بهره برداری، ما افرادی غریبه را در اطرافمان دیدیم، افرادی اتو کشیده، با کلاه و لباسهای ایمنی لوکس که با اینکه لباسشان لباس کار بود اما انصافا از لباس به اصطلاح پلو خوری ما نیز تمیزتر و اتو کشیده تر بود. این غریبه ها که بودند که اکنون بر لقمه ای آماده حاضر شدند و چه میخواهند؟ پس از مدت کوتاهی متوجه شدیم که این افراد خوشتیپ ناخن بلند از پتروشیمی کنار دستی آمده اند،پتروشیمی که با اینکه در قلب شهرمان است لیکن نام شهری را بر آن نهاده بودند که دهها کیلومتر دورتر است و از تمام آسیب‌های زیست محیطی و خطرات کشنده این مجتمع ذره ای سهم ندارد اما تمام سود و شغل و درآمدش را میبلعد. اما ما از آن هم بخاطر پتروشیمی جدید هرچند کوچک اما با نام شهدای شهرمان گذشتیم. ولی گویا آنها عوض اینکه ما معترض باشیم به پتروشیمی کوچک جدید نیز چشم طمع دوخته اند.
    سؤالهای زیادی ذهن هیچکداممان را رها نمیکرد، حس دلشوره عجیبی در دلهایمان بوجود آمد، اما در دل امید زیادی داشتیم، امیدی که اینجا خانه ماست اینجا با نام شهدای شهرمان سند خورده، مگر میشود خانه مان را بگیرند،مگر امکان دارد نام شهدایمان را از بلندی ورودی خانه مان بردارند؟ نام شهدایی به بزرگی برادران شبانپور، خانمیرزا استواری، مراد ظاهری نیا و رشیدیها و سجادی ها و زارع و فلاح و مردانی و شعبانیها وهمه لاله های شهرمان.
    اما شد و کردند.
    تابلوی شهدای مرودشت عوض شد. در حالی که در گوشهایمان صدای سوت ممتد و کر کننده شروع شده بود و مبهوت از اتفاقات در حال وقوع، ابتدا گفتند هردو پتروشیمی باهم باید یکی شود که منظورشان این بود پتروشیمی شیراز نه شهیدان مرودشت، گویا برای انها ارزش یک مهندس بی تجربه غیر بومی از نعوذ بالله هزار شهید مرودشتی بالاتر است.
    ابتدا دیوارهای بین دو مجتمع برداشته شد و سپس گفتند همه شما مرودشتیها میتوانید بکارتان ادامه دهید وبه اصطلاح آزمونی برگزار کردند جهت جذب نزدیک دویست نیروی تخصصی جهت کار در پتروشیمی شهدای مرودشت که حال نام اوره و آمونیاک سوم شیراز را بر آن نهاده اند.
    📍آزمون برگزار شد اما خروجی این آزمون شد جذب بالغ بر هشتاد درصد نیروی کار غیر بومی از فسا، جهرم، شیراز،کازرون،ظاهرا ما مرودشتیان غیر بومی هستیم نه فسا و جهرم.البته آنها تقصیر ندارند درست است شخص اول پتروشیمی شیراز همشهریشان(گویا جهرمی) باشد اما ما بی عرضه ایم، ما که نتوانستیم عزت نام شهیدانمان که در واقع آنها با عزت ترین نامها در تاریخند و آنها بما عزتی جاوید دادند را در سر در خانه مان حفظ کنیم(منظور از کلمه ما تمام شهروندان مرودشتی است از مسئولان شهر تا من شهروند عادی) ما که نتوانستیم حتی نفس برآوریم سرنوشتمان همین است.
    پس از مدتی نام نیروهای پروژه را بر ما گذاردند، حقیرانه ترین کارها را به ما واگذار کردند و نیروهای پتروشیمی شیراز لمیده برروی صندلی های گرم و نرم با لبخندی مستانه نظاره گر تحقیر و بار کمرشکن کارهایشان بر دوش ما بودند، سخت ترین کارها را در این یکسال بر دوش ما انداختند تا خودمان با پای خودمان برویم اما ما نمیتوانستیم زیرا جوانیمان را در اینجا گذارده بودیم تمام هست و نیستمان را گذاشته بودیم و زمانیکه تمام حربه ها و تحقیرها را بکار بستند مانند کسر نزدیک به چهل درصدی حقوق بواسطه لغو تمام اضافه کاریها(حال ببینید حقوق اداره کار چه بوده که چهل درصدش هم کسر گردد) در اولین فرصت بیش از سیصد نیروی کارآزموده را اخراج کردند، نیرویی که با دستان خود تک تک پیچ و مهره های این مجتمع را بسته بود اینک شده اند نیروی پروژه‌ای و سزاوار اخراج و جهرمی و فسایی و غیره بر لقمه ای آماده و لذیذ مگر برای آنها حتی در شهر خودشان از این بهتر هم میشود؟
    همه این اتفاقات در سکوت مطلق ما مرودشتیان انجام گردید.
    اینک آخرین بازماندگان مرودشتی پتروشیمی سابق شهدای مرودشت را مظلومانه قلع وقمع کردند و صدایی از کسی بر نخواست. برای ما بیش از اخراج، سکوت همشهریان و عزیزانمان کشنده تر و جانگدازتر است.
    اکنون از بیش از چهارصد نیروی جوان و کارآزموده و زحمت کشیده مرودشتی مانده تنها شانزده نفر جوان بیگناه که مانند کسی که منتظر اعدام است، در انتظار صدور حکم اخراج و اعدام جوانی و زندگیشان هستند. شاید در این جمع بازمانده کوچک نور چشمیهایی باشند که هرگز اخراج نخواهند شد، اما اکثریتشان بی گناه و بی پناهند.
    غرور شهرمان را شکستند و دم نزدیم باشد تا نزد پروردگار متعال جوابگو باشیم.😔
    ✨کمال زارعی، مرودشت، فارس✨
    یکم بهمن ماه سال ۱۳۹۵هجری شمسی
    مصادف با بیست و یکم ربیع الثانی ۱۴۳۸ هجری قمری.

  2. بهمیی   بهمن ۲۸, ۱۳۹۵  

    از ماست که بر ماست
    ما هم اینجا عسلویه بعد از ۸ سال کار هنوز غریبه ایم مسولان اینجا چه از استاندار و فرمانداری و منطقه ویزه کمر همت بستن که نیر وی غیر بومی اینجا مشغول به کار نشوند مثل اینکه استان بوشهر جزیره ای جدا افتاده ای از ایرلن می باشد اقایان به اسم نماینده مجلس به اصطلا ح فر ماندار مرودشت یاد بگیرید


ويژه نامه
تعداد شماره ها: 1
  • دريافت مرودشت
  • آرشيو
  • تازه های خبر
    پیشنهاد سردبیر