۱۵:۵۵:۵۵ - چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴
کاندیداهای مجلس بخـوانند!/اندر ماجرای ده فرمانِ کاندیداتوری نمایندگی مجلس و میر نوروزی و مابقی قضایا…
هفته نامه مرودشت- بچه که بودیم، وقتی بزرگ ترها، قولی یا کاری را به فردا موکول می کردند، به نظرمان فردا هرگز نمی آمد، فردا خیلی با امشب یا امروز فاصله داشت. بزرگ تر که شدیم، فهمیدیم که روزها زود می گذرند اما ماه ها خیلی طولانی هستند، یادم می آید کلاس اول دبستان که

ali-keshavarzi

هفته نامه مرودشت- بچه که بودیم، وقتی بزرگ ترها، قولی یا کاری را به فردا موکول می کردند، به نظرمان فردا هرگز نمی آمد، فردا خیلی با امشب یا امروز فاصله داشت. بزرگ تر که شدیم، فهمیدیم که روزها زود می گذرند اما ماه ها خیلی طولانی هستند، یادم می آید کلاس اول دبستان که بودم، در مخیله ام نمی گنجید که چگونه ۳ ماه تابستان را تعطیل خواهم بود؟

 

بزرگ تر که شدیم، ماه ها هم ابهت خود را از دست دادند ولی سال ها هم چنان بزرگ می نمودند و اکنون در دهه ی پنجم از عمر خویش دریافته ام که دهه ها، سده ها و هزاره ها هم سریع می گذرند.

 

اما به قول دوستی، انگار نوعی بیماری در بین صاحبان مسند ( اعم از اداری و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی) وجود دارد که گذر زمان و به تبع آن پایان یافتن مسند نشینی خود را باور ندارند. این میران نوروزی* نمی دانند که در گذر زمان، این دو سه روز مسند نشینی آنان چیزی نیست.

“سخن در پرده می گویم، چو گل از پرده بیرون آی

که بیش از پنج روزی نیست، حُـکم مــیر نوروزی”

این دوران چند صباح بیشتر یا کم تر به هر حال تمام می شود، اما به قول شاعر: “ خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد”

 

پست هایی مثل نمایندگی مجلس یا شورای شهر که دیگر قانون تکلیف شان را روشن کرده و یک تاریخ انقضای ۴ ساله روی آن زده است.

 

دوستان و سروران عزیزی که در این دوره برای نمایندگی شهرستان های سه گانه کاندیدا شده اند، توجه بفرمایند که:

 

۱ – گئورگ ویلهم فریدریش هگل می گوید: “بزرگ ترین درسی که تاریخ به ما می دهد این است که هیچ کس از تاریخ درس نگرفته است!”

متاسفانه سرانجام تمام مسندنشینان، همگون است، اما کو خردمندی که از پیشینیان پند گیرد؟ در زمان سر مستی قدرت، هر کدام خود را تافته ای جدا بافته می داند، اما در روزهای پایانی متوجه اشارتی از “یوم الحسرت” می شوند. انسان چه زود از عرشِ کبریایی که در توهماتش برای خود ساخته، بر روی خاکِ واقعیت، هبوط می کند؟

 

۲ – اعمال و کردار ، گذرا هستند اما آثار آن ها ماندنی است. دهه ی ۳۰ شمسی، شهردار وقت مرودشت، جناب آقای سلحشور (اگر اشتباه نکنم) طراحی و ایجاد جنگل کاج تخت جمشید و کاشت درختان دو طرف جاده ی تخت جمشید تا پل خان را بنا نهاد. ایشان دیگر شهردار نیستند اما ۶۰ سال است که ایده و عمل ایشان به منطقه زیبایی و سرزندگی اعطا می کند. هم چنین است حال و روزِ شهردارانی که قانونِ الزامِ پاساژها به ساختِ پارکینگ را با جرایم ماده ی ۱۰۰ تاخت زدند و شهری مثل مرودشت را تا ابد در ترافیک های مسخره ی غیر لازم درگیر کردند.

 

۳ – بعضی وقت ها نمایندگان مجلس یادشان می رود که نماینده ی مردم هستند، آنها گاه می پندارند که نماینده جناح حاکم یا حداکثر نماینده ستاد انتخاباتی خودشان هستند. حتی خود را نماینده ی تمام کسانی که به آن ها رای داده اند نیز نمی دانند چه برسد به کسانی که به ایشان رای نداده اند. اما طبق قانون، وقتی کسی در انتخابات نمایندگی برنده می شود، هم نماینده ی تمام مردم حوزه ی انتخابی خود و هم نماینده مردم کل کشور است.

 

۴ – درست است که نمایندگان از برخی مزایای مصونیت پارلمانی برخوردارند اما هیچ کدام از مصونیت نقد و پرسشگری مصون نیستند. گاه برخی از ایشان می پندارند که نمایندگی مجلس همچون هاله ای از قداست، بر ایشان می تابد که ایشان را در زمره ی معصومین قرار می دهد آن سان که گمان هر خطایی، چونان گناهی نابخشودنی جلوه گر می گردد. نه برادر من، نه خواهر من، چنین نیست، به باور ما شیعیان، “از دم صبح ازل تا آخر شام ابد”، تنها ۱۴ معصوم پا به این جهان نهاده اند و از میان این برگزیدگان، تنها یک معصوم دیگر دارای حیات جسمانی است.

 

۵ – شما با رأی مردم، ۴ سال به عنوان نماینده مردم به مجلس می روید و اگر بخواهیم حقوق، مزایا و سایر امکاناتی که طبق قانون در اختیار شما قرار می دهند را ردیف کنیم، باید اذعان نمود که قوه ی مقننه، هیچ چیزی برای شما کم نگذاشته است. چنین فرض می کنیم که مزایای جانبی نیز وجود ندارد. بعد از اتمام دوره ی نمایندگی هم که حقوق چند میلیونی مادام العمرتان برقرار است و از لحاظ شغلی هم بسته به فاکتورهای مختلف، پست های مختلف از وزارت تا حداقل مدیر کلی ادارات در مراکز استان ها در انتظار شما هستند. حال انصاف دهید که اگر در این مدت برای مردم کاری نکنید فی الواقع نهایت بی انصافی است. در این مورد، مردم به معنای واقعی کلمه، ولی نعمت شما هستند.

 

۶ – من وظایف نماینده ی مجلس را می دانم، می دانم که در چهارچوب قانون چه باید بکند، چه نباید بکند. اما خوب در کشور ما، کمی تداخل وظایف وجود دارد، گاهی نیز، جا به جایی وظایف وجود دارد، مثلا، نماینده مجلس به جای این که صنایع خودرو سازی کشور را مکلف کند که “کیفیت محصولات خود را همگام با صنایع جهانی افزایش دهد و هم زمان قیمت هایش را در سطح قیمت جهانی خودرو کاهش دهد”، با صنایع خودروسازی همراه شده و در یک بازی خیلی جوانمردانه، به عنوان اشانتیون خرید خودرو، یک کلاه گشاد به اقشار محروم جامعه هدیه می دهند تا پراید بی کیفیت ۲۱ میلیونی را ۳۶ میلیون تومان بخرند.

 

قرار نیست نماینده ی مجلس در کار شهرداری و فرمانداری و آموزش و پرورش و دانشگاه و مسکن مهر و چه و چه و چه دخالت کند. اما می دانیم که در کشور ما اگر نماینده وارد این حوزه ها نشود، کار با مشکل رو به رو می شود و این نه گناه نماینده است و نه گناه مسئولین ادارات و نهادها و نه گناه مردم. بلکه این یک اشکال ساختاری در نظام اداری ماست. شاید اگر مثل بسیاری از کشورها، مدیریت شهری ما جامع و یک پارچه بود، یعنی نهادی مثل شهرداری کل مدیریت شهری و ادارات و قوای انتظامی، قضایی و امنیتی را یک جا زیر چتر خود داشت، بسیاری از این مشکلات بروز نمی کرد.

 

چه باید کرد؟ خدمت دوستان عرض کرده ایم بارها و بارها و بارها، خدا بیامرزد آدام اسمیت را، ایشان دهه ها قبل، از تقسیم کار سخن گفتند و متخصصان علم مدیریت باب تفویض اختیار را نیز بر آن افزودند.

 

آقای نماینده، لازم نیست شما بروی دنبال سهمیه ی قیر و روی آسفالت خیابان های شهر نظارت کامل داشته باشی، با اتکا به مردمی که شما را انتخاب کرده اند باید برنامه ای داشته باشی تا شورای شهر کارآمدی انتخاب شود، آن شورای شهر بتواند شهردار کاربلد و کاردانی انتخاب کند. یک شهردار خوب می داند چه کار کند، دیگر لازم نیست بخش اعظم وقتت را روی مسایل شهر بگذاری، شهردار را برای همین گذاشته اند، نه آن که بودجه ای را که برای شهر آمده، پس بزند و تحویل نگیرد.

 

اگر بتوانی یک فرماندار بومی و متخصص و کارآمد را در این پست مستقر نمایی، درصد زیادی از مشکلات ادارات و مسایل عمرانی و سیاسی شهر حل می شود. دیگر لازم نیست شما برای اخذ بودجه های عمرانی در وزرات خانه ها به تقلا بیفتید. معاون عمرانی فرماندار و فرماندار این بار را بر دوش می کشند. پر واضح است که آن ها باز به حمایت شما نیاز دارند. اما فقط حمایت نه وقت و نه هزینه شدن از شما.

 

اگر آثار باستانی این شهر را به متخصصان به روز و کارآمد بسپاری، من تضمین می دهم که تخت جمشید به تنهایی پاسخ گوی اشتغال کل جمعیت مرودشت باشد.

 

به جای این که به جای تک تک افرادِ ارکستر، ساز بزنی، باید ساز را از دست ایشان بگیری و به دست اساتید فن بدهی، بعد خودت در جایگاه رهبر ارکستر بایست و ارکستر را رهبری کن.

 

هر چند طبق قانون ، حتی این رهبری ارکستر هم در وظایف شما نیست. اما فعلا باید با همین وضع کنار آمد.

 

۷ – بارها گفته ام، هر گاه کسی در مسندی قرار گیرد، سونامی امور جاری او را چنان در هم می پیچد، که فرصت اندیشیدن و برنامه ریزی و طراحی برای آینده از او سلب می شود. برای دور ماندن از این آفت، علاوه بر تفویض اختیار، باید گروهی از مشاوران در زمینه های مرتبط در کنار او قرار گیرند تا در زمینه ی تخصصی خود، آخرین اخبار را در مورد چالش ها، فرصت ها، وقایع ، برنامه ریزی های کوتاه مدت و بلند مدت و رفع مشکلات بر حسب قانون ۲۰ درصد و ۸۰درصد و … به وی ارایه دهند. این امر در مورد نماینده شامل مشاوران سیاسی، فرهنگی و مذهبی، صنعت، کشاورزی، بازار، ورزشی، قضایی، انتظامی و امنیتی، محیط زیست، راه و شهرسازی، امور مدیریت شهری و … می گردد.

 

نماینده در هر سه شهرستان باید چنین مشاورانی را در کنار خود داشته باشد. آخرین اخبار را جهت سخنرانی، شرکت در جلسات، برنامه ریزی، سیاست گذاری یا نقد مسئولین مربوطه از ایشان دریافت کند.

 

می دانم که داشتن چنین مشاورانی هزینه بر است، اما نیک نیز می دانم که نمایندگان می توانند از منابع قانونیِ “چنان که افتد و دانی” این هزینه ها را پوشش دهند.

 

۸ – در تعریف مدیر خوب گفته اند که یکی از ویژگی های مدیر خوب این است که “مدیرساز” باشد. یعنی خط مشی او چنان باشد که در سیستم مدیریتی او، فضایی پدید آید که استعدادهای مدیریتی زیردستان، شکوفا شود، به نحوی که در کنار او و پس او، افرادی باشند که برنامه های او را ادامه دهند. مدیرانی که زیر دست او تربیت می شوند هرگز برای او تهدید نیستند بلکه نوعی تضمین بقا نیز تلقی می شوند. نماینده نیز باید چنین دیدگاهی داشته باشد، من اگر می خواهم به مردم خدمت کنم، فرقی ندارد که من به مجلس بروم یا هم فکرم یا کسی که در کنار خودم آموزش دیده است.

 

اما متاسفانه برخی از مدیران و نمایندگان، تیغ فرعونی به دست گرفته و هر نوزادی را سر می برند و هر زن آبستنی را شکم می درند که مبادا موسای موعود، زاده شود. غافل از آن که خدا در مقابل مکر آنان، چنان کند که موسی در بارگاه فرعون، پرورش یابد. متاسفانه، کم ندیده ایم از افراد کارآزموده و متخصصی که با تفکرات فرعونی برخی از افراد، به حاشیه رانده شده اند و شهر و منطقه و در نهایت کشور از تخصص و خدمات شان بی بهره مانده است. افرادی که هرگز به نمایندگی مجلس یا تصاحب پست صاحب منصب نیندیشیده بودند.

 

به حاشیه راندن متخصصان و دلسوزان، هر چند جفای بزرگی در حق ایشان است، اما جفای بزرگ تر در حق مردمی است که از خدمات ایشان، بی بهره می مانند.

 

۹ – متاسفانه حافطه ی اجتماعی ما خوب نیست، وگرنه امروز باید از آرشیوها، وعده های انتخاباتی نمایندگان را بیرون می کشیدند و از ایشان می خواستند تا با مدارک مستدل و معتبر نشان دهند که چه میزان از آن وعده ها به عمل پیوسته است؟ کاش اداره ای تولیت این امر را بر عهده بگیرد، سوابق تبلیغاتی و پوسترها را آرشیو نماید و در هنگام انتخابات بعدی آن ها را تجزیه و تحلیل کند.

 

۱۰ – صمیمانه عذر خواهی می کنم، شاید به نظرآید که مطلب این شماره از طنز تهی بود، اما این گونه نیست، ثمر طنز همواره، همراه با لبخند نیست، نوعی طنز تلخ داریم که به طنز سیاه نیز مشهور است. چه طنزی از این تلخ تر که مرودشت نه تنها به جایگاه واقعی اش نرسیده است، بلکه بسیاری از داشته هایش را نیز از دست داده است. شهری که از هر لحاظ اکنون باید در رتبه ی دوم استان بایستد، با حسرت به پارک های زرقان می نگرد و آرزوی کار در کارخانه ی سیمان فیروزآباد را در سر می پروراند و از پشت شیشه ی پنجره ی فرهنگسراهای جهرم و کازرون بر محرومیت خویش می گرید و مسافران اتوبوسش در سرما و گرما، باید هم چون آوارگان سر راهی، در پل خان، منتظر اتوبوس بمانند و مسافران قطارش، باید یا به ایستگاه صدرا مراجعه کنند یا ایستگاه سعادت شهر. اولین شهر صنعتی کشور (به جز مراکز استان ها) امروز باید شاهد تعطیلی کارخانجات بی نظیر خود باشد که در سطح خاورمیانه بی بدیل بودند. این قطب کشاورزی کشور، امروز باید شاهد فقر و در به دری کشاورزان و روستاییان باشد. آب ها خشکیده یا شور شده اند و آن جا که اندک محصولی به بار می آید، صرفه ی اقتصادی از بخش کشاورزی رخت بر بسته است. و این ها نیست مگر به همان دلایل نه گانه که بر شمردیم و برخی علل که در گفتار نگنجد.

 

پاورقی:

*: میر نوروزی: کنایه از حاکمیت ناپایا

در کتاب الخطط مقریزی به عنوان امیر نوروز بر می خوریم

محققین معتقدند که میرنوروزی حاکمی بوده است که در ایام نوروز به جای حکمران واقعی، زمام امور را به دست می گرفته و احکامی صادر می کرده که لازم الاجرا بوده اند ، اما با سپری شدن نوروز، طالع او نیز فرو می نشسته و باید به جایی گریخته یا پناهنده می شده و یا این که از عاقبتی سخت استقبال می کرده است.


ويژه نامه
تعداد شماره ها: 1
  • دريافت مرودشت
  • آرشيو
  • تازه های خبر
    پیشنهاد سردبیر