خبر را در صفحه اصلی ببینید
خبر را چاپ کنید
۹۳/۰۲/۲۲ ۰۵:۵۰
شناسه خبر : 127

گفتگو با فوتبالیست مرودشتی تیم ملی زیر ۱۴ سال دختران

در هفتمین روز فروردین سال ۱۳۸۰، متولد شده است و یک خواهر کوچکتر از خودش دارد. وقتی از او می پرسم که هم بازیت در خانه کیست؟ می خندد و می گوید: «دیوار! به دیوار شوت می زنم. کوچه شلوغه، توی کوچه نمی تونم بازی کنم که …». پدرش می گوید: از کودکی به توپ ...

در هفتمین روز فروردین سال ۱۳۸۰، متولد شده است و یک خواهر کوچکتر از خودش دارد. وقتی از او می پرسم که هم بازیت در خانه کیست؟ می خندد و می گوید: «دیوار! به دیوار شوت می زنم. کوچه شلوغه، توی کوچه نمی تونم بازی کنم که …».

پدرش می گوید: از کودکی به توپ علاقه خاصی داشت و هر زمانی هم که توپ دم دستش نبود، با اشیای دیگری فوتبال بازی می کرد. فوتبال را خودش یاد گرفت و در زمان مسابقات، این دانش آموزان دیگر بودند که با دیدن بازیش، او را به مربی معرفی کردند و این چنین بود که با ورود به تیم منتخب دانش آموزان مرودشت، وارد دنیای قهرمانی فوتبال شد.

این حکایت زندگی دختری است که علی رغم سن کمش، به رؤیای خیلی از پسران هم سن و سال خود، دست یافته است. او حالا دفاع چپ ثابت تیم ملی است و با این تیم توانسته نائب قهرمان مسابقات زیر ۱۴ سال دختران آسیا بشود.

فاطمه طهماسبی، ملی پوش شماره ۱۶ تیم ملی دانش آموزی کمتر از ۱۴ سال ایران، در گفتگویی با ما، نحوه ورود خود به دنیای فوتبال را توضیح داد.

دختر و فوتبال؟؟؟
-خب خیلی ها اصلا باور نمی کنند که دختر بتواند فوتبال بازی کند، ولی هر کس به رشته ای علاقه دارد و نمی توان گفت یک ورزش مختص خانم هاست و آقایان نمی توانند در آن شرکت کنند، یا بالعکس. من هم به فوتبال علاقه داشتم و آن را ادامه دادم. البته چون دایی های من اهل فوتبال بودند و پدرم هم مشوق من بود، مشکلی از این نظر وجود نداشت.

فاطمه خانم، فعالیت خود را چطور و از کجا شروع کردی؟
-من ابتدا به عضویت تیم فوتسال دانش آموزی مرودشت درآمدم ولی در اولین حضورم، از اردوی تیم استان خط خوردم. تمام مسیر شیراز به مرودشت را گریه کردم ولی این مسئله باعث دلسردی من نشد و آنقدر تلاش کردم تا سال بعد به تیم فوتبال نوجوانان دعوت شدم به طوری که از دیگر بازیکنان حداقل ۵ سال کوچکتر بودم.

با چه مربیانی کار کردی؟
-من در مرودشت به دلیل اینکه زمین فوتبال مختص بانوان نیست، یا در سالن و یا به طور شخصی و با هزینه خانواده از مربی خصوصی استفاده می کنم ولی در سطح بالاتر خانم ها آزمون، خسروئیان و بوداغی از مربیانی بودند که با آنها کار کرده ام.

روزی که لیست نهایی تیم ملی اعلام شد، چه کسی به شما خبر داد که به عضویت تیم ملی در آمده ای؟
-پدرم از طریق سایت فدراسیون فوتبال پیگیر این مسئله بود، تا اینکه روز اعلام نایج وقتی با ایشان تماس گرفتم، گفت متاسفانه انتخاب نشده ام. ناراحت شدم ولی چیزی نگفتم تا اینکه مادرم تماس گرفت و جریان را پرسید که این بار پدر گفت که من انتخاب شده ام.

در مسابقات سریلانکا، با چه تیم هایی هم گروه بودید و آیا فرصت بازی داشتی؟
-ما با تیم های هند، تاجیکستان، سریلانکا، بنگلادش و بوتان هم گروه بودیم، و من به جز بازی اول، در بقیه مسابقات در ترکیب ثابت تیم قرار داشتم.

از احساس خودت زمانی که اولین بار پیراهن تیم ملی را به تن کردی بگو.
-حس بسیار دلنشینی داشتم، آنقدر خوب بازی کردم که علی رغم اینکه در پست دفاع قرار دارم، ولی توانستم نفوذ کنم و یک پاس گل هم بدهم. البته باید بگویم که من در تیم های استان و شهرستان، در پست هافبک و فوروارد بازی می کنم و همین باعث شده که در زمان حمله بتوانم خوب به تیم کمک کنم.

چرا شماره ۱۶ می پوشی؟
-به دلیل علاقه به پرسپولیس و به خصوص علی کریمی همیشه ۸ می پوشم ولی در تیم ملی چون تازه وارد بودم شماره ۸ به من نرسید و من ۱۶ که دو برابر ۸ بود را انتخاب کردم.

در حال حاضر عضو چه تیمی هستی؟
-فعلا به خاطر اینکه دانش آموزم نتوانسته ام جایی کار کنم، ولی پیشنهاداتی دارم که در حال بررسی آنها هستیم.

دوست داری در آینده چه کاره بشی؟
-دوست دارم در کنار اینکه فوتبال را حرفه ای دنبال می کنم، مهندس نفت بشوم.

نظرت در مورد کلمه های زیر چیه؟
پدر: یکی از بهترین مشوق های من، بدون کمک بابا، نمی توانستم پیشرفت کنم.
مادر: همیشه به من دلگرمی داده، البته آن قدر خوبه که نمیگذاره من تو خونه هیچ کاری بکنم.
علی کریمی: از دستش ناراحتم!

IMG 1697

پدر فاطمه طهماسبی، کارمند اداره آموزش و پرورش شهرستان مرودشت است و از عوامل اصلی موفقیت فاطمه در رسیدن به این موفقیت به شمار می آید. از او در مورد تلاش هایش در تربیت فاطمه پرسیدیم:

آقای طهماسبی، پدرها معمولأ روی دختران خود، به دلیل شرایط جسمی و روحی، حساسیت خاصی دارند، چطور به فاطمه اجازه دادید وارد رشته پربرخوردی مثل فوتبال بشود؟
-فاطمه از بچگی به فوتبال علاقه خاصی داشت، من نمی توانستم مانع بروز استعدادهای او بشوم، بلکه تلاش کردم با ایجاد زمینه مناسب، به او کمک کنم به آنچه دوست دارد برسد، البته توصیه های لازم را به او می کردم مثلا همیشه به او تأکید می کنم در تمرین و مسابقه مراقب خودش باشد ولی پذیرفته ایم که ورزش حرفه ای آسیب به همراه دارد و دیدن دست و پای زخمی او برای من و مادرش عادت شده.

خانواده و دوستان سعی در منصرف کردن شما نداشتند؟
-برخی از دوستان به من ایراد می گرفتند که چرا اجازه می دهی دخترت فوتبال بازی کند؟ اصلا بفرستش یک رشته دیگر، ولی فاطمه فوتبال را دوست داشت و من نمی توانستم او را مجبور به دنبال کردن رشته دیگری کنم.

نگران نبودید که ورزش فاطمه بر روی درس خواندن او تأثیر منفی بگذارد؟
-روز اول که فاطمه وارد ورزش قهرمانی شد، به او گفتم باید درس را در اولویت قرار بدهی و یک توافق پدر و دختری بین ما برقرار شد مبنی بر اینکه من به او کمک کنم در تمرینات تیم ملی شرکت کند و او هم قول داد که در آزمون مدرسه تیزهوشان قبول شود.

و این اتفاق افتاد؟
-بله. علیرغم اینکه سال گذشته فاطمه هر ماه ۱ یا ۲ بار در اردوی تیم ملی شرکت می کرد، ولی با پشتکار خودش توانست در آزمون ورودی تیزهوشان پذیرفته شود، هر چند که به خاطر شرایط خاص این مدارس و برای اینکه بتواند فوتبالش را هم دنبال کند، انصراف داد و در حال حاضر دانش آموز پایه هفتم مدرسه شهید چمران است.

فاطمه گفت که زمان اعلام لیست تیم ملی، به او گفته اید انتخاب نشده است، آیا دلیل خاصی برای این کار داشتید؟
-بله. من همیشه سعی کرده ام دخترم را از نظر روحی نیز برای ورزش حرفه ایی آماده کنم و به او گفته ام که باید همیشه آمادگی این را داشته باشد که به هر دلیلی از ترکیب کنار گذاشته شود، این بهترین موقع بود که ببینم آیا به این باور رسیده است یا خیر. که خوشبختانه رفتار منطقی از خود نشان داد.

نحوه شرکت فاطمه در اردوها چطور بود؟
-فاطمه در حدود ۱۱ سال دارد و در شرایطی نیست که بتوانیم او را تنها به اردوها بفرستیم و خودم این کار را انجام می دهم، به طوری که سال گذشته ماهی یک یا دوبار فاطمه را با هواپیما به تهران می بردم و پس از رساندن او به ورزشگاه آزادی و سپردن او به سرپرست تیم ملی، مجددأ خودم شب به مرودشت بر می گشتم تا بتوانم سرکار حاضر باشم

هزینه رفت و آمدها به عهده خودتان است؟
-بله این هزینه ها را خودمان پرداخت می کنیم، البته من برای اینکه فاطمه به بالاترین سطح ممکن برسد از هیچ کاری برای او دریغ نمی کنم.

نگرانی های پدرانه خود را چگونه برطرف می کنید؟
-خب من تا آنجا که بتوانم سعی می کنم شرایط را برای او طوری مهیا کنم که آسیبی متوجه او نباشد، بقیه را هم دست خدا می سپارم هرچند که تمام این نگرانی ها طبیعی است. روزی که فاطمه به مسابقات سریلانکا اعزام شد، به دلیل نداشتن پرواز مستقیم از ایران، تیم به قطر رفت و از آنجا راهی سریلانکا شد. تقریبأ دو روز طول کشید تا فاطمه بتواند با ما تماس بگیرد و در این مدت من و مادرش، استرس زیادی را تحمل کردیم ولی تمام این ها را به خاطر پیشرفت دخترمان تحمل می کنیم.

رقابت ها را چطور دنبال می کردید؟
-به صورت آنلاین از سایت بازیها نتایج را دنبال می کردم و هر اتفاقی که می افتاد را لحظه به لحظه گزارش می دادم، اتفاقأ یک کارت زرد هم در یکی از بازیها گرفت.

آیا فعالیت های دخترتان محدود به فوتبال است؟
-خیر. فاطمه در زمینه نقاشی نیز استعداد خوبی دارد و تا سطح بزرگسالان نیز پیشرفت داشته است. البته در حال حاضر کلاسی مناسب سن و سطح فعالیتش در شهرستان نیست که ادامه بدهد. همچنین شرکت در کلاس های زبان هم جزء برنامه های فاطمه است چرا که تسلط بر زبان انگلیسی برای پیشرفت او امری ضروریست.

اولویت زندگی فاطمه کدام یک از این برنامه هاست؟
-همه اینها در کنار هم! در حقیقت فاطمه با تلاش و برنامه ریزی توانسته است به تمام این فعالیت ها در کنار هم برسد. ما هم در حد توان به او کمک می کنیم. مثلا تابستان سال گذشته، دخترم ۴۵ روز در اردوی تیم استان بود و تمام این مدت، روزهایی که کلاس داشت علیرغم این که ماشین شخصی نداشتم، به شیراز می رفتم، دوساعت مرخصی از مربی او میگرفتم تا به مرودشت آمده و در کلاسش شرکت کند و دوباره او را به شیراز باز می گرداندم.

با این حساب می توان گفت تنها زمانی که فاطمه در اردوی تهران بود، شما استراحت داشتید؟
-نه! حتی تا روز اعلام اسامی به کمیته مسابقات نیز به دنبال انجام کارهای لازم برای اعزام فاطمه بودم. اتفاقا دو روز پیش از اعلام اسامی، فاطمه با ما تماس گرفت و گفت ترجمه شناسنامه اش را برای ارائه به کمیته مسابقات نیاز دارد. عصر پنج شنبه بود و تمام شهر تعطیل! فقط خدا می داند که با چه زحمتی توانستیم مترجم، کارشناس دادگستری، مهر و امضاء و … را در عرض یک روز جمعه جور کنیم و بعد هم توسط خط هواپیمایی مدرک را به تهران بفرستیم طوری که صبح روز شنبه قبل از زمان اداری به فدراسیون تحویل داده شود.

آقای طهماسبی، خسته نشدید؟؟؟
-به هیچ وجه! تنها آرزوی ما این است که بتوانیم شرایط را طوری مهیا کنیم تا دخترمان بتواند در هر زمینه ای که دوست دارد، فعالیت کند.

هیچ وقت برای شما پیش آمده بگویید اگر فاطمه پسر بود، حداقل مسئولیت شما در جاهایی کمتر می شد؟
-به هیچ عنوان! اتفاقا در این مورد خاطره ای هم دارم. روزی که فاطمه را برای ثبت نام به مدرسه بردم و گفتم که به دلیل اینکه فوتبالیست هست او را در مدرسه تیزهوشان ثبت نام نکرده ایم، مسئول ثبت نام به شوخی گفت: حالا که فوتبالیست هست، کاش پسر شده بود! و من هم در پاسخ گفتم: چنین دختری را هیچ پدر و مادری با صد پسر عوض نمی کند. شرایط تربیت فرزند دختر فقط متفاوت است وگرنه هم پسر و هم دختر نیاز به مراقبت و راهنمایی دارند.

به عنوان یک پدر موفق چه صحبتی برای والدین دیگر دارید؟
-وظیفه پدری حکم می کند که ما برای بچه ها شرایطی را فراهم کنیم که بتوانند آنچه را دوست دارند دنبال کنند، حالا هر کس در حد توان خود می تواند این کار را انجام دهد.

و صحبت با مسئولین؟
-خب خدا را شکر من تاکنون توانسته ام به هر طریقی که شده، شرایط را برای فاطمه فراهم کنم تا فوتبال خود را ادامه دهد ولی مسلما خیلی از بچه ها از چنین شرایطی محرومند و این دیگر می طلبد مسئولین مربوطه این استعدادها را شناسایی و حمایت کنند.

آیا مسئولین می توانند به فاطمه برای پیشرفت هر چه بیشتر کمکی کنند؟
-در سطح شهرستان مرودشت، دختران علاقه مند به فوتبال زیاد هستند که متأسفانه فضایی برای تمرین ندارند. فاطمه نیز در این زمینه مستثنی نیست. در حال حاضر فاطمه فقط در زمان هایی که در اردو به سر می برد می تواند روی زمین چمن بازی کند، که اگر مسئولین هیئت استان فارس همکاری بکنند، می توان با دو سانس تمرین در زمین حجاب شیراز، آمادگی او را بالاتر برد.

در پایان؟
-از تمام کسانی که مستقیم و غیرمستقیم به فاطمه در کسب این موفقیت کمک کردند، تشکر می کنم و امیدوارم دخترم زحمات ایشان را جبران کند.

با آرزوی موفقیت روز افزون فاطمه جان و سپاس از وقتی که در اختیار ما گذاشتید.