۷:۱۲:۳۹ - شنبه ۶ تیر ۱۳۹۴
پیام تسلیت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی مرودشت در پی درگذشت استاد ذاکری
به گزارش روابط عمومی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان مرودشت شاعر اهلبیت استاد محمد حسن ذاکری نژاد روز دوشنبه گذشته در شهر مرودشت به دیار باقی شتافت و روز سه شنبه پیکر این عزیز با حضور خانواده ایشان و علیزاده رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی مرودشت از درب منزل تشییع و در آرامستان

3209

به گزارش روابط عمومی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان مرودشت شاعر اهلبیت استاد محمد حسن ذاکری نژاد روز دوشنبه گذشته در شهر مرودشت به دیار باقی شتافت و روز سه شنبه پیکر این عزیز با حضور خانواده ایشان و علیزاده رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی مرودشت از درب منزل تشییع و در آرامستان محله‌ی حیدر زرقان (زادگاه وی) به خاک سپرده شد.اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان مرودشت در همین رابطه پیام تسلیت زیر را صادر کرده است:

از شمار دوچشم، یک تن کم                     وز شمار خرد، هزاران بیش

با کمال تاسف و تاثر درگذشت تاسف بار شاعر و ذاکر اهلبیت، استاد محمدحسن ذاکری نژاد را به خانواده ایشان و اهالی فرهنگ، هنر و ادب شهرستان تسلیت عرض نموده ضمن آرزوی مغفرت و آمرزش الهی برای آن مرحوم، صبری جزیل را برای خانواده ی گرانقدرش از خداوند متعال خواستاریم.رئیس، کارکنان و انجمن‌های فرهنگی و هنری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی مرودشت

***

از این شاعر و ذاکر پیشکسوت اهل بیت(علیهم السلام) کتابی با نام «کوثر ولایت» توسط انتشارات هدهد زیر چاپ است که در مقمه آن می خوانیم:.

بنام خداوند جان و خرد

سَر و سّری به حق اینجاست که ما بی خبریم

پشت این نکته خبرهاست که ما بی خبریم

استاد محمد حسن ذاکری‌نژاد فرزند مرحوم ملا عطا در تاریخ ۱/۳/۱۳۱۶خورشیدی در خانواده‌ای متدین و دوستدار اهلبیت عصمت و طهارت در شهر مذهبی و باستانی زرقان فارس دیده به جهان گشود و از کودکی با مسجد و مجالس اهلبیت انس و الفتی عاشقانه داشت. او در زرقان تحصیلات خود را تا ششم ابتدائی تحت نظر اساتید مؤمن و ولایتی از جمله مرحوم سید محمد ضیائی به اتمام رسانید و از همان دوره با توجه به ذوق و قریحه سرشار خود سرودن اشعار مذهبی و اجتماعی را شروع کرد و با قرائت دائمی قرآن کریم و مطالعه معارف اسلامی و تاریخ اسلام و آثار شعرا و عرفای کهن ایران زمین، مدارج عالی معرفت را طی کرد و به زبانی فاخر و لطیف و رازناک در سرودن اشعار آئینی دست یافت.

ایشان در سال۱۳۴۰پدر بزرگوارش را از دست داد و در سال ۱۳۸۸ از نعمت وجود مادر مهربان خود، مرحومه خدیجه بشیری که پس از پدر نقشی به سزا در تربیت او و خواهران و برادرانش داشت، بی‌بهره گردید. لازم به ذکر است که او اولین فرزند خانواده ذاکری است و دارای سه برادر و دو خواهر نیز می‌باشد.

استاد ذاکری اگرچه از سال۱۳۴۵ ساکن شهر مرودشت شد و در آنجا تاکنون به شغل خیاطی اشتغال داشته است ولی همیشه ارتباطش را با زرقان حفظ کرده و در هر حال حق آب و گل را فراموش نکرده و بارها در مجالس ادبی زرقان به ارائه آثار زیبای خود پرداخته است.

اشعار ایشان که عمدتاً در بیان فضائل و مناقب و رثای اهلبیت است همیشه مورد علاقه عاشقان اهلبیت بوده و بارها در رسانه‌های جمعی قرائت و در نشریات مختلف منتشر شده و چندین بار نیز از طرف مجامع رسمی مورد تقدیر و تشویق قرار گرفته و از طرف آستان قدس رضوی نیز به دریافت سکه بهار آزادی بنام “سکه شاعری اهلبیت” مفتخر گردیده است.

کتاب حاضر که حاوی دو اثر ارزشمند ایشان به نامهای «معراج عاشورا» و «کوثر ولایت» است پس از ویرایش و صفحه‌آرائی و تبویب در قالب یک کتاب به نام «کوثر ولایت» تهیه و تنظیم شده و با حمایت شهرداری و شورای اسلامی شهر زرقان (دوره چهارم) به زیور طبع آراسته شده است و امید است مورد رضایت و قبول حق‌تعالی و اهلبیت علیهم‌السلام و عاشقان و پیروان آن ذوات مقدس قرارگیرد.

والسلام

شعر زیبای شفق که درباره شهادت امیرالمومنین علی (ع) سروده شده و به کرات در تریبون های ملی قرائت شده و توسط شبکه های تلویزیونی و رادیویی پوشش داده شده، نمونه بارزی از شعر این شاعر نجیب مرودشتی است.

asd

شفق

شفق، در خون بمانی تا به محشر         تو بودی و علی در خون شناور؟؟
فلق همواره روی تو بُود زرد        تو بودی و علی را سینه پر درد؟؟
زمان ، پیوسته ایامت سیه روز        تو بودی و علی را سینه پر سوز؟؟
زمین بر خاک غم بنشین شب و روز        که شد تیره جهان عدل ، امروز
به نخلستان شرر زد داغ حیدر        به کوهستان خطر زد داغ حیدر
خُم گردون به نیل غم زده دوش        جهان در جامه ماتم سیه پوش
قضا نقش عزا زد تا به کونین        قدر شد داغدار ثانی اثنین
قلم منشق ز داغ آن ولی شد        ز سرگردانی‌اش نقش علی شد
نصیب اهل ایمان ، ماتم و غم        حدیث عاشقان غم بود با همّ
مگر بالابلندی بر زمین خورد        که روح عالم و آدم بیافسرد
چه آشوبی است در ملک شهاده        که در غیب و شهاده رخنه داده
ستون دین احمد واژگون شد        و یا عرش خدایش سرنگون شد؟
زده بر قلب شیعه آتش غم        که نخل قامت مولا شده خم
شده محراب مسجد غرقه در خون        مگر اوضاع عالم شد دگرگون؟
شده یکپارچه شور و نشوری        ز طوفان بلا آمد فتوری
علی مقتول محراب و نماز است        علی مفتونِ در راز و نیاز است
مناجات علی در شب ، همه راز        زمین و آسمان با او هم‌آواز
فضای مسجد کوفه پر از راز        تمام کوچه‌هایش هست دمساز
علی در چاه رازی کرده پنهان        که شد جبریل ، از آن راز ، حیران
دهان چاه شد لبریز از آه        چو اشک مرتضی افتاد در چاه
فضای چاه پر شد زآتش و دود        که آه مرتضی در سینه‌اش بود
چنان پر شد فضای چاه زان آه        که شد کوهی ز آتش بر لب چاه
در این عالم که جز جور و جفا نیست        کسی مظلوم‌تر از مرتضی نیست
علی آن جدول پر از معما       مفاد سوره «انا فتحنا»
به درگاهش تمام چهره‌ها ، مات        به شطرنج تفکر مهره‌ها مات
علی از حق جدا نبوَد سر موی        علی بر حق و حق  با اوست هر سوی
علی تنها سخنگوی «سلونی»        همیشه مرجع «لا تفقدونی»
علی بابِ درِ علم محمد         علی غواص در دریای سرمد
علی آن نقط? باء نخستین        علی اسرار یاسین است و والتین
علی ممسوس ذات کبریائی        تجلیگاه اسرار خدائی
علی دست خدا در آستین است        وصی و یار خیرالمرسلین است
در آن سینه که داغ عشق او نیست         نشان از آدمی بی گفتگو نیست
بُود شمشیر او شمشیر رحمت        به هنگام غضب عین محبت
نشد یک لحظه با دنیا موافق        علی تنها و یک دنیا منافق
نیاید وهم در وصف کمالش        به چشم دل مگر بینی جمالش
ثنایش برتر از حد تفکر        مقامش نیست جولان تدبر
به مکتبخان? او ، عشق شیداست         بُود تا ملک دین ، این نقش بجاست
قضا فرمانبر امضای او شد        قدر را حکم بر املای او شد
غمش بنگر که بر دل خانه کرده         ز اغیارش مرا بیگانه کرده
چه زخمی زد خدنگ تیره دل را        که بهبودی نمی‌یابم به دنیا
مگر جام بلا انجام نبود        که پایانش در این ایام نبود

خدایش رحمت کناد.


ويژه نامه
تعداد شماره ها: 1
  • دريافت مرودشت
  • آرشيو
  • تازه های خبر
    پیشنهاد سردبیر