سایت رسمی بهمن بیگی- محمد بهمنبیگی در سال ۱۲۹۹ شمسی، در ایل قشقایی در خانواده محمودخان کلانتر از تیره بهمنبیگلو، طایفه عمله قشقایی چشم به جهان گشود. چادری بین لار و فیروزآباد محل تولد او بود. سال های کودکی را در فاصله بین لارستان (قشلاق) و سمیرم (ییلاق) گذراند. منشی خانواده اش (میرزا جواد) به او سواد آموخت.در سال ۱۳۰۹، ایل قشقایی علیه حکومت وقت طغیان میکند. نتیجه آن، تبعید پدر در سال ۱۳۱۰ به تهران و به دنبال آن تبعید مادر و فرزندش، محمد، در سال ۱۳۱۱ است.
در مدرسهی علمیه تهران مشغول به تحصیل شد. دبیرستان را در رشته ریاضی-علمی شروع کرد و در رشته ادبی به پایان رساند. مشکلات سیاسی او را مجبور کرد دبیرستان را ابتدا در تهران شروع کند و در شیراز ادامه دهد و در آخر هم از دارالفنون تهران دیپلم بگیرد. در سال ۱۳۱۸ وارد دانشگاه تهران گردید و در سال ۱۳۲۱ در رشته حقوق فارغ التحصیل شد. در دوران دانشجویی مقدمهای بر دیوان شعر دکتر حمیدی، استاد خویش، نوشت.
او به ایل بازگشت و بعد از مدتی آهنگ سفر به آمریکا کرد. پس از چندی، حال و هوای ایل، او را به طبیعت فارس بازگرداند. در سال ۱۳۲۴ کتاب عرف و عادت در عشایر فارس را منتشر کرد و شش سال بعد، نخستین مدرسهی عشایری را برای بستگان خود در سایهی چادر مهمانی سنتیشان بر پا داشت. از این کار تجربه اندوخت برای طرحی که در مرحله اول، آموزش و پرورش آن را رد کرد.
طرح آموزش عشایر را اما مدیر اصل چهار ترومن پسندید و سپس مشاور فرهنگی این هیات، آن را تایید کرد. توافق شد که چادر و لوازم آموزشی با اصل چهار باشد و معلمان و حقوقشان با بهمنبیگی. این تلاش ها ، در سال ۱۳۳۱منجر به تصویب برنامه سوادآموزی عشایر توسط وزارت آموزش و پرورش شد و تا سال ۱۳۳۳ هشتاد و هفت مدرسهی عشایری در استان فارس شروع به کار کرد. او در سال ۱۳۳۶ با حمایت دکتر کریم فاطمی، اولین مرکز تربیت معلم عشایری را به نام “دانشسرای عشایری شیراز” بنیان نهاد. در سال ۱۳۴۳ اولین گروه از دختران عشایری وارد این دانشسرا شدند.
در این سالها بهمنبیگی توانست تعداد انگشتشماری از دانشآموزان با استعداد اما کم بضاعت عشایری را به خانه خود بیاورد و مخارج زندگیشان را در مدت تحصیل دبیرستان تامین نماید. با تلاش و کوشش فراوان در سال ۱۳۴۶ توانست با دریافت بودجه از سازمان برنامه و بودجه و بانک کشاورزی اولین گروه ۴۰ نفری از دانشآموزان ایلات و طوایف مختلف را پس از برگزاری کنکور و انجام مصاحبه به شیراز بیاورد تا به صورت شبانهروزی سرپرستی شده و بهتحصیلات بعد از ابتدایی ادامه دهند.
بهمنبیگی با استناد به توفیقها و نمرات این دانشآموزان در سال اول دبیرستان، توانست در سال ۱۳۴۷ ساختمان اولین دبیرستان مستقل شبانهروزی عشایری را در شیراز بسازد و در سال دوم ۶۰ نفر را به این دبیرستان وارد کرده و هر سال بر تعداد آنان بیافزاید. در ۱۳۵۰، مرکز آموزش حرفهای دختران (قالیبافی) را بنا نهاد و دو سال بعد، اولین مرکز آموزش حرفهای پسران عشایر و سپس هنرستان صنعتی و موسسه تربیت مامای عشایر، فعالیت خود را آغاز کرد.
در همان سال بهمنبیگی نشان ویژه پیکار با بیسوادی (جایزه کروبسکایا) را از یونسکو دریافت کرد. در همین سالها موسسه روانشناسی دانشگاه تهران، آموزگاران عشایری را برتر از همتایان روستایی و سپاه دانش دانست و در سال ۱۳۵۶، بهمنبیگی با کمک یونیسف و کانون پرورشی کودکان و نوجوانان، کتابخانه های سیار و سپس فروشگاه های سیار را درمیان عشایر کوچرو راه اندازی کرد.
هی بهمن بیگی یهمن بیگی!
این بهمن بیگی چکار کرده که این قدر ازش مینویسید؟ این همه معلم زنده داریم چرا از اون ها نمی نویسید؟
بهمن بیگی بگو چیکار که نکرد.متاسفانه شما هم گناهی نداری چون ماها مرده پرستیم.اگه دوران حیات بهمن بیگی اینقدر بها میدادن الان احتیاجی نبود که بخای بدونی بهمن بیگی چیکار کرده که معلم های زنده الان نکردن. خدا رحمتش کنه جهان دیگه مانند اون رو نمیبینه.
الحسود لایسود.
قادر جان شما از بهمن بیگی هیچی نمیدونی وگرنه این حرف را نمیزدی.توصیه میکنم برو تحقیق کن و از چند نفر که بهمن بیگی را میشناسن سوال کن تا بفهمی که بهمن بیگی چه انقلابی در حوزه تعلیم و تربیت و آموزش عشایر انجام داد
قادر خان اگه تجاهل می کنی که حرجی بر شما نیس
اما اگر واقعا می پرسی بهتره بری بیشتر مطالعه و تحقیق کنی
همه معلمان پر افتخار عشایر امروز، میراث زحمات اویند
نام بزرگان بزرگ دار
شاید خود روزی انسان بزرگ شدی …