۴:۵۲:۴۹ - سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۳
نام و نانِ پتروشیمی
یکی از درگیری های ذهنی و چالشهای فکری ما مرودشتی ها، “نام و نان ” پتروشیمی بوده که به عنوان یک بحث، جَدل، شعار و وعده، قدمتی به طول تاریخ انتخابات در این شهر دارد. از انتهای محله امیرآباد تا پتروشیمی، کمتر از ۴ کیلومتر فاصله است و بقول قدیمی ها ” اگر دست دراز

یکی از درگیری های ذهنی و چالشهای فکری ما مرودشتی ها، “نام و نان ” پتروشیمی بوده که به عنوان یک بحث، جَدل، شعار و وعده، قدمتی به طول تاریخ انتخابات در این شهر دارد.

از انتهای محله امیرآباد تا پتروشیمی، کمتر از ۴ کیلومتر فاصله است و بقول قدیمی ها ” اگر دست دراز کنی  به دیوار آن می خورد” اما بوی نامطبوع و هوای آلوده و مسموم آن، مهمان ناخوانده دستگاه تنفسی و ریه های تمام شهروندان است و به همین دلیل، احساس مالکیت، کمترین حق قانونی و عرفی شهروندان بوده که مزین نمودن فازی از این پروژه بنام شهدای گرانقدر مرودشت را،  تنها می توان به  ادای دینی از سوی مسئولین در قبال اراده و خواست عمومی ساکنین این شهر تعبیر نمود.

اگر بتوان در پایان هر شیفت کاری، قطاری از اتوبوس ها را که به سمت شیراز در حرکت هستند با تعداد کارگران مرودشتی شاغل در این مجموعه مقایسه کرد، اگر فشاری که در جهت تامین آب و برق و… این مجتمع عظیم بر گُرده کشاورز وصنعتگر و شهروند مرودشتی وارد می شود، برآورد نمود، اگر در نظر گرفت که روز به روز بر تعداد مبتلایان به بیماری های تنفسی و ریوی در شهر افزوده می شود، اگر در نظر گرفت که به دلیل محصور ماندن دشت مرودشت بین کوهها و استاندارد نبودن سیستم تهویه و تصفیه هوای پتروشیمی، همیشه مجموعه ای از سموم  در هوای این شهر جریان دارد و کم کم، وقت آن رسیده که ما نیز مثل کلانشهرها  با هوای پاک خداحافظی کنیم و اگر در نظر گرفت که به گفته کارشناسان میراث فرهنگی، انتقال همین سموم با وزش باد تا دامنه کوه رحمت و بارش باران اسیدی در فصل زمستان، ازمهمترین دلایل تخریب تخت جمشید به حساب می آید و نه تنها انسان، که سنگ این منطقه هم از مضرات پتروشیمی بی بهره نبوده، آنگاه نه تنها  ”نام” که ”نان”  پتروشیمی هم از حقوق مردم این شهر به حساب می آید.

شاید عملکرد مدیران و مسئولان رده بالای این مجموعه صنعتی در ساخت پارک چند صدمتری!!! و یا وعده ساخت پارک چند هکتاری در هنگام گرفتن تاییده های کیفیت مانند ایزو(iso) خود گواهی روشن بر این مدعا ومُهر تاییدی بر این مطلب است که پتروشیمی، حیاط خلوت هیچ شهردیگری در استان نبوده و نیست تا از قِبل آن، نیروی کار خود را بکار گمارند.

حال که از تولیدات این مجموعه صنعتی، تمامی استانها متنعم شده و سود می برند، حداقل با توجه به اینکه مرودشت و مرودشتی، میزبان مضرات و سموم آن است، این حق را برای جوانان مستعد شهرمان قائل هستیم  که اولویت اول اشتغال در این واحد باشند و همانطور که رفتار مرحوم جلیل رشیدی که پای بستن و تعطیلی این مجموعه، ایستاد تا درصدی از منافع آنرا به درآمدهای شهر اضافه نماید (نقل از دوستان) کم کاری و قصور مسئولین فعلی شهر در اهتمام و پیگیری این موضوع نیز از حافظه شهروندان پاک نخواهد شد.

محمد دبیری
 mddabiri@yahoo.com

بر چسب ها:

ويژه نامه
تعداد شماره ها: 1
  • دريافت مرودشت
  • آرشيو
  • تازه های خبر
    پیشنهاد سردبیر