۱۵:۱۲:۰۹ - دوشنبه ۴ آبان ۱۳۹۴
پاداش سنماری برای مدیران بومی پاسارگاد، چرا؟
طنین پاسارگاد- “سنمار” نام معمار رومی است که برای ‘نعمان بن منذر’ پادشاه ‘حیره’ (شهری در یک فرسنگی کوفه در پیش از اسلام) قصر ‘خوزنق’ را ساخت که در شبانه روز به چند رنگ درمی آمد، صبحدم کبود، در میانه روز، سفید و به هنگام غروب، زرد می شد! ‘نعمان’ برای آن که وی کاخی

459px-Kamal-ud-din_Bihzad_001

طنین پاسارگاد- “سنمار” نام معمار رومی است که برای ‘نعمان بن منذر’ پادشاه ‘حیره’ (شهری در یک فرسنگی کوفه در پیش از اسلام) قصر ‘خوزنق’ را ساخت که در شبانه روز به چند رنگ درمی آمد، صبحدم کبود، در میانه روز، سفید و به هنگام غروب، زرد می شد! ‘نعمان’ برای آن که وی کاخی نظیر آن یا قصری بهتر برای دیگری نسازد، به جای پاداش دستور داد تا او را از بام همین کاخ شگفت آور به پایین انداختند و کشتند! و این حکایت عجیب در دنیای عرب به «جزاء السنمار» یا  ‘پاداش سنماری’ معروف شد.

 

عجبا که در کشور ما هم این تمثیل حیرت آور، در عمل ساری و جاری است که چون ‘امیرکبیر’ به صدارت برخاست، به یمن قدم مبارکش بر سر هر چهارراهی، گاو و گوساله ای را سربریدند و آن گاه که رگش را در حمام ‘فین’ کاشان زدند، همه شانه بالا انداختند و خم به ابرو نیاوردند که انگار پاداش این مرد آگاه و خدوم و ایران دوست همین بوده است و ‘امیرکبیر’ خود ‘سنماری’ دیگر است! و این سزای کسی است که به جای به خود نگری، جسارت خدمت به دیگران یافته است.

 

حکایت بالا، قصه حال و کار ما در شهرستان پاسارگاد است که اگر غریبه ای وغیر بومی قبول زحمت کند و بر مصدر امور بنشیند به وقت جابه جایی اش به دیار خود برمی گردد و آب از آب هم تکان نمی خورد که چه کرد و چه ساخت  و مدیریت این شهرستان سکوی پرشی برای او خواهد شد که البته این حمایت شهروندان بسیار به جاست وباید اینچنین باشد تا یک مدیر بتواند از تمام توانمندیش جهت حل مشکلات شهرستان استفاده کند.

 

اما نکته اینجاست، اگر مدیر بومی این شهرستان،از هر جناح سیاسی که می خواهد باشد، قبل و بعد از انتصاب وحتی عزل یا استعفای او، رهایش نمی کنند و هر روز، حرف و حدیثی و جستن عیبی و ساز قصه ای! ونوشتن طوماری! حتی حواشی و اطرافیان او که به لطف مسندنشینی اش به منصب و نوایی و نان و نامی رسیدند و این بیچاره خدوم درمی ماند که با چه کسانی و چرا مسئولیت پذیرفته است! که البته این طومار نویسان و این مولدان حواشی از یک جناه خاص ویا یک گروه نبوده اند وصرفا منافع خود را در خطر می دانند که دست به این اعمال شاقه می زنند!

 

و ما به جای احترام و به جای قدرشناسی از این شخصیت خدوم و مظلوم، از او فردی، “ضد مدیریت” و “ضد خدمت” ساخته ایم  که بر خلاف مدیر غیر بومی نه تنها ارتقایی نصیبش نمی شود بلکه خانه نشینش می کنیم،که در هر پیشنهاد تازه ای ‘عطای ما را به لقایمان ببخشد.

 

و آن گاه می نشینیم و بر سر خود می کوبیم و گله مندیم که چرا در شهرستانی که آن همه سابقه مدیریت دارد و در رده های بالای مملکتی، کارهای مهم دیوانی و اجرایی کرده است و نشان آن هم در سطوح مختلف مدیریتی استان وکشور کاملا آشکار است، غیربومی ها قبول زحمت و مسئولیت کنند . آیا این حسرت ها به سبب آن نیست که مسئولان بومی خود را آزرده  و خدمات آنان از یاد برده ایم؟

 

این خصلت بد را باید در خود بجوییم نه آن که گله مند باشیم که چرا دیگران القا می کنند که مسئولان و مسئولیت های بومی موفق نیست و امور کلان مدیریت شهرستان را باید به غیربومی ها سپرد تا مشکلی پیش نیاید و امور، در مدار طبیعی خود جریان یابد؟

 

تغییراتی که در سالهای اخیر صورت گرفته، باید مایه عبرت و خود ، آینه اعمال ما باشد و حال خادمان بومی والبته غیر بومی را مراعات کنیم و منت دار خدمات بی منت شان باشیم.

 

آینه چون نقش تو بنمود راست

خود شکن آیینه شکستن خطاست


ويژه نامه
تعداد شماره ها: 1
  • دريافت مرودشت
  • آرشيو
  • تازه های خبر
    پیشنهاد سردبیر