هفته نامه مرودشت، داداله پرویزی- بد جوری اون سال عید دلم لک زده بود شلوار نو بپوشم!!! آخه شده بودم پانزده سال یه چیزی کم. بالای لبم بگی نگی داشت خودش رو نشون میداد. بابام بسیارخسیس بود. هر سال، قبل از عید برا خرید لباس اَلَم شنگه داشتیم، لباس کهنه مظفّر(داداشم که سه ...